یادداشت نوبخت درباره رمان جنگ كی تمام می شود؟

ضیافتی برای جنگ

ضیافتی برای جنگ

جاویدانی: صادق وفایی به نخستین رمان خود با ایده گفت و گو درباره جنگ به مثابه عملیاتی ترین پدیده جهان، ساختاری بخشیده كه می توان آنرا به صورتی اتاقِ فكر یا میز ضیافت نامید.



به گزارش جاویدانی به نقل از مهر، فرشته نوبخت، داستان نویس و منتقد ادبی و صاحب آثاری چون «زمستان فصل مردن نیست»، «کلاغ»، «کمی مایل به سرخ» و… در یادداشتی به بررسی رمان «جنگ کی تمام می شود؟» اولین رمان انتشار یافته صادق وفایی، روزنامه نگار و کارگردان تئاتر پرداخته است. این رمان اسفند سال قبل (۱۳۹۸) با شمارگان ۶۶۰ نسخه، ۱۶۰ صفحه و بهای ۱۸ هزار تومان توسط نشر هیلا در دسترس مخاطبان قرار گرفت. نقد و بررسی نوبخت بر این رمان را در ادامه بخوانید:
«پس از پایانِ جنگِ جهانیِ دوم و افشایِ فجایعی مانند آشوویتس، جهان به ناگاه خودرا با یک پرسشِ اساسی روبه رو دید. این که آرمان ها تا چه میزان قادرند انسان ها را از ورطه ی هولناکی که در آن گرفتار هستند نجات بدهند و آیا اصلاً آرمانی وجود دارد که نجات بخش باشد یا خیر. از آن پس بود که نحله های فکری با گرایش های هستی شناسانه پدید آمد که «عمل» را بعنوان یک ابزار جهت قدرت نماییِ بشر به چالش کشانید و بحث هایی را دامن زد که می توان ردِ آنها با کسانی همچون هانا آرنت، والتر بنیامین و بسیاری دیگر پی گرفت. در زمینه ادبیات نیز جریاناتی موازی برقرار شد و کسانی چون برتولت برشت، آلبر کامو، سارتر و بسیاری دیگر به اندیشیدن بر روی کاغذ مشغول شدند. این که آیا جنگ می تواند راهی به رهاییِ بشر بگشاید و اساساً آیا رهایی از جنگ ممکن است؟ و پرداختن به لزوم هایی که موجبِ شکل گیریِ جنگ ها از ابتدا تا حالا بوده است و البته همگی منجر به یک ایده خاص، یعنی «ایده ی شکست» بوده اند.
با این مقدمه می شود بحث پیرامون جنگ را از آرمان هایِ وطن خواهانه و عشق به سرزمین و باورهایی اینچنینی به سمت و سویی انسانی تر و کُلی تر و جهان شمول تر کشانید و این فرصت را به ذهن داد که فرا تر از ملیت ها و ملت ها و فراتر از قیدهایی که سرزمین به مفهومِ انسانیت تحمیل می کند، به مسئله جنگ اندیشید. یکی از این زمینه ها برای چنین نوع تفکری، ادبیات است و البته عالی ترین نوعِ آن رمان و سپس نمایشنامه است.
در ایران، رخدادِ جنگِ هشت ساله که جزئیات و وقایعِ آن همیشه دستمایه ای برای پرداخت های نمادین و تقدس آلود به مفاهیمِ ایدئولوژیکی و دینی بوده است، امکاناتِ سخن گفتن و اندیشیدن پیرامونِ مفهومِ جنگ را تحدید کرده و مسئله انسان ها با پدیده جنگ را با پیش فرض هایی مواجه کرده است که رهایی از آن به سبب چارچوب های فرهنگی در ایران، نه فقط دشوار که گاه ناممکن است. از این حیث، روبه رو شدن با رمانی مانند «جنگ کی تمام می شود» نوشته صادق وفایی که سبک و نگاهِ ویژه ای را دنبال می کند بسیار امیدبخش است. بدین جهت که نویسنده در قالبِ آن کوشیده روزنه ای فراتر از محدوده های موجود برایِ اندیشه ورزی پیرامون یک مفهومِ کُلی و جهانی – و نه فرهنگی و دینی - بیابد که این در جایِ خود بهادار و قابل تامل است.
اما ببینیم، رمان «جنگ کی تمام می شود» چگونه از پسِ چنین مدعایی برآمده است؟
افلاطون نخستین کسی بود که اهمیتِ گفت و گو در فهمِ بشر را از طریقِ نوشتنِ رساله هایی نظیرِ ضیافت یا سمپوزیوم بیان نمود. این ایده افلاطون بود که بعدها متونی مانند شعر و نمایشنامه را تبدیل به عرصه ای برای حرف زدن پیش یا بعد از عمل کردن نمود که در آن انسان ها در ضیافتی گردِ هم آمده و پیرامونِ اعمالِ انسانیِ خویش به گفت و گو می پردازند. آنچه رویایِ افلاطون و فیلسوفان بعد از او بوده است، ضرورتِ یافتنِ مرجع برایِ انتخاب ها و اقداماتِ بشر بر روی کره زمین است. یکی از این لزوم ها بی شک «جنگ» است. صادق وفایی به نخستین رمان خود با چنین ایده ای یعنی گفت و گو درباره جنگ به مثابه عملیاتی ترین پدیده ی جهان، ساختاری بخشیده که می توان آنرا به صورتی «اتاقِ فکر» یا «میز ضیافت» نامید.
نمی توان از این نکته به آسانی عبور کرد که فضایِ کُلیِ رمانِ وفایی، نمایشنامه هایِ برشت و ویرانه دیوارِ چهارم را به یاد می آورد. حتی اگر با همه وجود دل بدهیم به سه شخصیتِ نمادینِ رمان، یعنی افسر آلمانی، سرباز روسی و زنِ امریکایی، باز هم همیشه فاصله ای میانِ ما و فضایِ رمان وجود دارد که من آنرا متاثر از «زبان» و ساختارهایِ آن می دانم. «جنگ کی تمام می شود» صرف نظر از این که نامِ نویسنده ای ایرانی را بر پیشانی دارد و کوشیده از مختصاتِ فرهنگی و بومی نویسنده اش فاصله بگیرد، اما نتوانسته خودرا از محدوده های زبانِ فارسی، چنان که آثار ترجمه ای توانسته اند، دور سازد. ما در رمان «جنگ کی تمام می شود» با زبان و لحنی روبه رو هستیم که چارچوب های فرهنگیِ خودرا حفظ نموده است. زبانی که در تضاد با زبانِ افسر روس، آلمانی و آمریکایی قرار گرفته و این فاصله تا اختتام حفظ می شود. فاصله ای که نه یک نقص، بلکه امتیازی برای فاصله افکنی میانِ ذهنِ مخاطب و نویسنده با ذهنیتِ جهانیِ جنگ است. این چنین است که رمان به محاکاتی بدل شده که در آن ما آگاهانه به تماشا نشسته ایم. بی آنکه قادر به هم ذات پنداری با هیچ کدام از شخصیت های رمان باشیم و این فرصتی فراهم می سازد تا با دیدگاه های خودمان در این ضیافت شرکت نماییم.
اما این سبک، چه کمکی به ساختار بخشیِ مفاهیم در رمانِ «جنگ کی تمام می شود» کرده است؟
این شیوه برخورد با زبان و ساختارِ رمان، ایده اصلیِ نویسنده را برای ساختنِ فضایِ گفتمانی و چند وجهی تحقق بخشیده است. بطوریکه باور و نظریه خاصی در کلیتِ رمان غالب نیست. شاید از این حیث باشد که برخی این رمان را فاقد نگاهی ضد جنگ و مشخص دانسته اند. حال آنکه این اثر را می بایست فاقد سوگیری و جهت گیری مشخص دانست که این خود، دیدگاهی ضد جنگ است. چونکه جنگ از اساس همراه با سوگیری و جهت گیری است و فلسفه ضد جنگ، به دنبالِ کاویدنِ امکاناتِ گوناگون و متکثر است. نویسنده تلاش کرده، افسر آلمانی، سرباز روسی و زنِ امریکایی، نماینده نوعی از تفکر – فارغ از آنچه ذهنیتِ قضاوت گر و تاریخی ما از آلمان، روسیه و آمریکا می شناسد- باشند، و در این تلاشِ گفتمانی تا حد بسیار زیادی موفق بوده است. ذکر این نکته در آخر ضروری بنظر می رسد نخستین رمانِ صادق وفایی که نمایشنامه رادیویِ موفقی نیز از آن اقتباس شده است، از جنبه ای عمیق تر، منظری متفاوت و جسورانه به پدیده هایِ انسانی و جهانی مانند جنگ، عشق، مرگ و مفاهیمِ آنها می گشاید.»


منبع:

1399/03/18
14:02:57
5.0 / 5
2160
تگهای خبر: شركت , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴
جاویدانی