شنبه 13 آذر؛
رمان من خواب دیده ام درباره فرقه واقفیه رونمایی می شود
به گزارش جاویدانی رمان من خواب دیده ام نوشته فاطمه الیاسی درباره فرقه واقفیه یا ممطوره روز شنبه 13 آذر در فروشگاه کتاب بین الملل رونمایی می شود
به گزارش جاویدانی به نقل از مهر، مراسم رونمایی از رمان «من خواب دیده ام» نوشته فاطمه الیاسی روز شنبه ۱۳ آذر در فروشگاه کتاب بین الملل انجام می شود.
رمان «من خواب دیدهام» نخستین رمان تاریخی است که محور اصلی بحث خویش را به جریان واقفیه یا همان فرقه ممطوره اختصاص داده و علل و انگیزه های این فرقه را با بیانی داستانی و زبانی شیوا به رشته تحریر درآورده است.
بین انبوه داستان ها و رمان های تاریخی که از گذشته تابحال نگاشته شده، جای خالی خیلی از موضوعات و وقایع مهم به چشم می خورد. همچون این وقایع، جریان وقف و پدید آمدن فرقه ای به نام واقفیه است که شاید بتوان گفت تا امروز رمانی صرفا به این مساله و تحلیل ابعاد مختلف آن اختصاص نیافته است.
در منابع همچون الغیبة و اختیار معرفة الرجال طوسی، علل الشرایع شیخ صدوق، الارشاد شیخ مفید، اعلام الوری طبرسی و … به علل و عوامل انحراف واقفیه اشاره شده است. این منابع مهم ترین عامل انحراف را انباشتِ ثروت نزد وکلای امام کاظم ضد السلام می دانند که پس از شهادت حضرت، ادعای قائمیت را مطرح نمودند و به جهت اینکه بتوانند اموال را نزد خودشان حفظ کنند، از بیعت با امام رضا علیهالسلام سر باز زدند.
البته وجود بعضی روایات که فهم آنها دشوار بود هم به این قضیه دامن می زد، اما همه این ها ناشی از سو برداشت بودند. از طرفی، عامل اصلی انحراف سران واقفیه، نفهمیدن یا بد فهمیدن احادیث و روایات ائمه علیهمالسلام نبود، بلکه سران واقفیه با این ترفند به جذب و به عبارتی درست تر، به منحرف کردن شیعیان پرداختند؛ به این معنا که افرادی همچون زیاد بن مروان قندی به خاطر سو برداشت از احادیث شریف منحرف نشدند، بلکه انگیزه آنها همان حفظ اموال بود، اما با شبهاتی که ایجاد می کردند و به احادیث مشکوک استناد می کردند، می توانستند مردم را با خود همراه سازند.
فاطمه الیاسی که پیش تر با نام «تونل سوم» شناخته شده بود، این دفعه سراغ مبحث متفاوتی رفته و بعد از مطالعه و بررسی منابع تاریخی، آنها را در چارچوب رمان «من خواب دیده ام» به رشته تحریر در آورده تا بخشی از تاریخ را پوشش دهد که در عرصه رمان کمتر بدان پرداخته شده بود.
ما در این اثر با تحقیق و مقاله علمی یا کتاب تاریخی مواجه نیستیم، بلکه رمانی پیش رویمان است که مانند خیلی از رمان های تاریخی دیگر، عناصر داستان در آن گرد هم آمده اند و روایتی خلق کرده اند که ریشه در تاریخ و حقیقت دارد.
این اثر که در ژانر رئال نوشته شده، از سبک کلاسیک داستان نویسی و خلق شاهپیرنگ پیروی می کند. داستان با دو شخصیت محوری که زاویه دید متفاوتی دارند، شکل می گیرد. دو شخصیتی که برخورد چندانی با هم ندارند و بیشتر از یکی دو بار در تمام طول رمان با هم مواجه نمی شوند.
«نسیبه» که در اصطلاح سیاسی و جاسوسی امروز با عنوان «پرستو» شناخته می شود، زنی است زیبا و آموزشدیده که برای به انجام رساندن مأموریتی، مجبور می شود خانه و زندگی و کودک نوپایش را رها کند و راهی کوفه شود. اتفاقاتی که زیر پوست شهر در جریان است، از چشمان تیزبین نسیبه دور نمی ماند، اما تیزبینی برای برنده شدن در بازی سیاست کافی نیست.
«حیان» نقطه مقابل «نسیبه» است. داستان نسیبه با سفر شروع می شود و داستان حیان با سفر آخر می پذیرد. او که خود در گذشته از قماش اراذل بود و چشمش را در این راه از دست داده بود، حال برای دیدن یک دست نوشته از امامِ زمانش حتی حاضر است جان خویش را فدا کند.
داستان پر است از این تقابل ها و تضادها، خوبی ها و بدی ها، زشتی ها و زیبایی ها؛ اما شخصیت ها در این رمان سفید یا سیاه نیستند. خوب مطلق معنایی ندارد و بد مطلق جایگاهی. بنا بر این است که شخصیت ها مورد قضاوت قرار نمی گیرند. گویی هرکدام چند صباحی روی صحنه می آیند و اعمال و تصمیمات خویش را به اجرا می گذارند تا خواننده، خود عاقبت آنها را ببیند.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
«صورت مرد ژولیده، رنگ می بازد. چشم از لب های حیان که با حرص و عصبانیت روی هم کوبیده می شوند، می گیرد و می گوید:
وقف؟! مضحک تر و درعین حال غمبارتر از این واژه در تاریخ نمی توان یافت! در شکست های جبهه حق، همیشه رد پای کسانی پیدا می شود که می گویند ما وقوف می نماییم. اینها از یک تبارند؛ باآنکه در هر دوره در لباسی ظاهر می شوند. دست علی (ع) را در دست پیامبر (ص) دیدند؛ اما پس از او گفتند علی (ع) جوان است و فلان صاحب لحیه، پس وقوف می نماییم. در صفین هم پایشان لرزید و ایستادند. وقتی دیدند با ایستادن هم کاری پیش نمی رود، شمشیر زیر گلوی حجت خدا گذاشتند که بگو سردارت برگردد! حسین، جا به جا (در هرجا) برایشان سخن راند که دین جدم را به انحراف کشاندهاند و در آستانه نابودی قرار دادهاند؛ اما تبار وقوف باز هم ایستادند. امام صادق (ع)، پیرمرد تنوری را نشان داد و فرمود: اگر چند نفر مثل او داشتم که جز به فرمان من حرکت نمی کردند و بیاجازه از حرکت بازنمیایستادند، قیام می کردم. اینها هرروز با رنگی از پردهی دنیا فریفته می شوند؛ روزی می گویند شبهه داریم؛ روزی می گویند عِده و عُده نداریم؛ روزی می گویند عیالواریم و خرج داریم؛ روزی هم دلیل، پشت دلیل می چینند که ما به امامت و وصایت علی بن موسی (ع) یقین نداریم؛ اما خوب که در چشمشان نگاه می کنی، برق درهم و دینار را می بینی! جانم فدای لبتشنه کربلا که فرمود: این جماعت بنده دنیایند و دین، تنها لقلقه زبانشان است …».
این کتاب با ۳۱۴ صفحه، با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت ۶۱، ۵۰۰ تومان انتشار یافته است.
مراسم رونمایی از این کتاب با حضور نویسنده اثر و هادی خورشاهیان هم راه است و از ساعت 16 روز شنبه 13 آذر در فروشگاه کتاب بین الملل واقع در ضلع شمال شرقی میدان فلسطین انجام می شود.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب