شرح دعای روز بیست و سوم ماه رمضان تفاوت امر به معروف و نهی از منکر با عیب جویی

شرح دعای روز بیست و سوم ماه رمضان تفاوت امر به معروف و نهی از منکر با عیب جویی

جاویدانی: قم «خدایا در این ماه مرا از گناهان شستشو ده و از عیب ها پاک گردان و قلبم را به وسیله پرهیزگاری دل ها بیازمای، ای درگذرنده از لغزش های گنهکاران»


«اللهُمَّ اغْسِلْنی فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنی فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ، یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ»
«خدایا در این ماه مرا از گناهان شستشو ده و از عیب ها پاک گردان و قلبم را به وسیله پرهیزگاری دل ها بیازمای، ای درگذرنده از لغزش های گنهکاران»
آیت الله مکارم شیرازی در شرح دعای روز بیست و سوم آورده است:
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت و میهمانی خداست، حال اگر کسی به میهمانی و ضیافت الهی می رود باید اوّل خودرا شست وشو دهد و لباس تمیز بر تن کند، آن گاه در میهمانی آن شخص بزرگ قدم بگذارد، نه این که با لباس آلوده در آن شرکت جوید؛ پس گروهی هستند که وقتی وارد ماه رمضان شدند خودرا می شویند و در صورتیکه پاک شده اند از ماه رمضان خارج می شوند.
در این بین «روزه ماه رمضان» سپری است در مقابل مجازات خدا؛ پس برنامه تربیتی روزه نیز باید با آگاهی هر چه بیشتر و عمیق تر از تعلیمات آسمانی هماهنگ گردد، تا جسم و جان آدمی را از آلودگی گناه شستشو دهد.
زنگار دل را با آب توبه شستشو دهیم
بدیهی است اگر جسم انسان، هر چند ساعتی، نیاز به آبی دارد که خودرا با آن شستشو دهد و چرک و آلودگی را از بدن، دست و پا و صورتش دور نماید، روح آدمی نیز به شستشو نیازمند است که آلودگیِ گناه را با آن، از خود بزداید؛ پس با توجّه به اینکه انسان همیشه در معرض لغزش ها و معصیت قرار دارد؛ باید پیوسته از خدا توفیق ترک گناهان و بازگشت به او را طلب کند و با آب توبه، زنگارهای دل را شستشو دهد.
بدین جهت در قرآن کریم میخوانیم: «التَّائِبُونَ؛ آنها توبه کارانند» و دل و جان خودرا به وسیله آب توبه از آلودگی گناه شستشو می دهند؛ برای اینکه هدف این است که روح آلوده به گناه، با عمل صالح و شایسته ای شستشو شود و پاکی اولین و فطری را بازیابد.
به یقین توبه نخستین گام برای پیمودن راه حق است و به همین دلیل، سالکان مسیر الی اللَّه آنرا منزلگاه اوّل می شمرند تا این گام برداشته نشود و روح و دل از غبار گناه شستشو نگردد و حجابِ معصیت از برابر چشم دل کنار نرود، پیمودن این راه مشکل یا غیرممکن است.
حال اولین شرط توبه بازگشت از گناه است و پس از آن که صفحه روح انسان از این آلودگی شستشو شد، شرط دوم آنست که نور ایمان به خدا و توحید بر آن بنشیند.
آری! تا آئینه قلب از زنگار گناه پاک نشود و روح و جان انسان با آب توبه شستشو نگردد و نور توبه ظلمت و تاریکی گناه را از درون قلب بیرون نکند، پیمودن راه تهذیب اخلاق و سیر سلوک الی اللَّه و رسیدن به جوار قرب پروردگار و غرق شدن در نور هدایت و جذبه های وصف ناپذیر عرفانی، غیرممکن است.
اینگونه است که «متاع حسن» و «مواهب شایسته و ارزنده»، تنها مخصوص انسان های با ایمانی است که خودرا با آب توبه از هر گونه گناه و آلودگی شستشو داده اند و نعمت های خدا را در راه اطاعت فرمانش به کار می گیرند نه در طریق هوا و هوس های سرکش!
چگونه نماز گناهان را محو می کند
در دنیای پرغوغای مادّی، که جاذبه ها به سمت مادیت است، بر قلب و روح انسان زنگار می نشیند، زنگاری از غفلت و دوری از خدا که اگر با نیایش و عبادت برطرف نگردد، ممکنست روحانیت و معنویّت را از وجود انسان برچیند؛ اینکه در روایات اسلامی نماز تشبیه به نهر آب پاکیزه ای شده که انسان در هر شبانه روز پنج بار خودرا در آن شستشو می دهد، اشاره به همین نکته است.
جای تردید نیست که هر گاه نماز با شرائطش صورت گیرد، انسان را در عالمی از معنویت و روحانیت فرو می برد که پیوندهای ایمانی او را با خدا چنان محکم می سازد که آلودگی ها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو می دهد. نماز انسان را در مقابل گناه بیمه می کند و زنگار گناه را از آئینه دل می زداید.
علاوه براین به هنگامی که فردی آماده مقدمات نماز می شود خودرا شستشو می دهد پاک می کند، حرام و غصب را از خود دور می سازد و به بارگاه دوست می رود همه این امور تاثیر بازدارنده در مقابل خط فحشاء و منکرات دارد؛ برای اینکه نماز جوانه های ملکات عالی انسانی را در اعماق جان بشر می رویاند، نماز اراده را قوی و قلب را پاک و روح را تطهیر می کند و بدین سان نماز در صورتیکه بصورت جسم بی روح نباشد مکتب عالی تربیت است.
منتها هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردارست نهی از فحشاء و منکر می کند، گاه نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود و بدین سان جراحاتی که بر روح و جان انسان از گناه می نشیند، با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی که بر قلب می نشیند زدوده می شود.
اول عیوب خویش را نماییم چاره
بی گمان هر انسانی، جز اولیاء اللّه و معصومین (ع)، عیب یا عیوبی دارد؛ و تنها راه نجات او پرداختن به اصلاح آن هاست تا به تدریج بصورت انسان کاملی درآید و شایسته قرب خدا و نام والای خلیفة اللّه شود.
اصولًا کسی که به اصلاح عیب خویش می پردازد مجالی برای عیب جویی دیگران نمی بیند و اگر مجالی هم داشته باشد شرم می کند و به خود می گوید: من با داشتن این عیوب چگونه به عیب جویی دیگران بپردازم.
لیکن کسانی هستند که خودشان مرتکب گناهی می شوند، به دیگران نسبت به آن گناه عیب جویی می کنند، در صورتیکه انسان بطور طبیعی نسبت به خویش دل سوزتر است، چگونه این انسان دلسوز و واقع بین، قبل از آن که به اصلاح عیوب خویش بپردازد، در فکر عیوب دیگران است، کدام عقل چنین اجازه ای را می دهد که انسان خویش را به کلّی رها سازد و در گرداب بدبختی گرفتار کند و به دیگران بپردازد آن هم نه به قصد اصلاح بلکه به قصد افساد.
با این تفاسیر هرگاه به عیب جویی دیگران پردازد از خود و اصلاح خویشتن غافل می شود و هیچ گاه از نظر تهذیب اخلاق و سیر الی اللّه به جایی نمی رسد؛ اما اگر گاهی در گوشه خانه بنشیند و در خویشتن فرو رود و عیوب خودرا یک به یک بررسی کند و با آب زلال اطاعت پروردگار و قطره های اشکی که بر اثر ندامت نسبت به خطاهایش جاری می کند، قلبش را شستشو دهد، هم در اصلاح خویشتن توفیق می یابد و هم مردم از دست وی در امان می مانند.
شناخت عیوب خویش در گرو خودشناسی و خودسازی
بی شک هیچ انسانی به کمال نمی رسد مگر اینکه در اصلاح عیوب خویش بکوشد لیکن چه بسا انسان براثر حب ذات عیب خودرا نمی بیند. حال آنکه همچون گام های اولین در راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق و پرورش ملکات والای انسانی، خود شناسی است؛ چگونه ممکنست انسان به کمال نفسانی برسد و عیوب خودرا اصلاح نماید و رذائل اخلاقی را از خود دور سازد در صورتیکه خویشتن را آن گونه که هست نشناخته باشد؛ برای اینکه خود خواهی و حبّ ذات مانع از شناخت صفات رذیله و پذیرفتن عیوب اخلاقی خویش و اعتراف به آنست.
بسیار دیده شده که گروهی از مردم در مقابل صفات نکوهیده خود در مقام توجیه بر می آیند و خودرا فارغ و پیراسته از عیوب و نقائص معرّفی می کنند و با این توجیهات نادرست راه درک واقعیّت ها را بر خود می بندند؛ پس خود شناسی و اعتراف به عیوب خویش شجاعت و شهامت و عزم راسخ و اراده آهنین لازم دارد، وگرنه انسان اهتمام خواهدنمود بر عیوب خویش سرپوش نهد و اگر عیبی از پرده برون افتاد با تردستی آنرا برای همه حتّی خودش توجیه نماید!.
آری! گاه آشنایی و مواجهه با عیوب خویش وحشتناک است و خیلی از مردم حاضر نیستند تن به این وحشت بدهند؛ همان گونه که حاضر نیستند به بیماری وحشتناک جسمی خود اعتراف کنند ولی این گریز از واقعیّت بسیار گران تمام می شود و انسان باید بهای سنگینی را در مقابل آن بپردازد!
در عصری به سر می بریم که با وجود عیوب گوناگون در جامعه، لیکن بسیاری بی تفاوت از کنار آن عبور می کنند و گناه یا ثواب برای آنها فرقی نمی کند، حتی کم کم جبهه گیری کرده و دعوت به عصیان و نهی از اطاعت می کنند و کار به جایی می رسد که گناه را فضیلت می دانند.
حال آنکه بیان کردن عیب دیگران در قالب امر به معروف و نهی از منکر و برای اصلاح آن صفات و آن هم به شکلی که به احترام و شخصیت آنان برنخورد نه فقط عیب نیست، بلکه کاری بسیار پسندیده و در خیلی از موارد، واجب است؛ پس وظیفه مردم این است که سطح معرفت و علم و آگاهی خودرا بالا ببرند و در عمل به دستورات خداوند بکوشند و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را که یک وظیفه عمومی است، فراموش نکنند؛ برای اینکه ترک این فریضه‌ی مهم، اشرار را بر ما مسلّط خواهد کرد، پس هر چه دعا نماییم مستجاب نمی گردد.
تقوای قلب؛ حقیقت تقوای الهی
«امْتَحَنَ» از مادّه «امْتِحان»، در اصل به مفهوم ذوب کردن طلا و نقره و گرفتن ناخالصی آنست و گاه به مفهوم «گستردن چرم» نیز آمده، ولی بعداً در معنای آزمایش به کار رفته است. مانند این فراز از دعا «وَامْتَحِنْ قَلْبی» که به مدلول آزمایشی است که نتیجه آن خلوص قلب و گستردگی آن برای پذیرش تقوا است.
گفتنی است تقوا و روح پرهیزگاری و احساس مسئولیت در مقابل فرمان های الهی چیزی است که کانون آن قلب و روح آدمی است؛ پس در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(ص) می خوانیم که اشاره به سینه مبارک خود کرد و فرمود: «التقوی هاهنا؛ حقیقت تقوا اینجا است»!
اینگونه است که حضرت علی (ع) در فرازی فرمود: فقر یکی از بلاها است و بدتر از آن... بیماری بدن است و از آن بدتر بیماری قلب و فقدان تقوای قلب است.
بدیهی است منظور از قلب در این فراز نورانی، آن عضوی که وسیله خون رسانی به تمام بدن است نیست، بلکه قلب به مفهوم روح و جان آدمی است؛ پس افراد بیمار دل کسانی هستند که یا ازنظر اعتقادی گرفتار انحرافات مختلفی شده اند و یا ازنظر اخلاقی آلوده به انواع رذایل گشته اند مانند بخل، حسد، کینه توزی، شهوت پرستی و... و. ؛ برای اینکه بیماری تن در دنیا انسان را آزار می دهد ولی بیماری قلب و روح، هم در دنیا انسان را آزار می دهد و هم مایه بدبختی وی در سرای دیگر است، بنا بر این بیماری روح و قلب و فساد اخلاق و انحراف عقیده از همه آنچه ذکر شد بدتر است.
انسان در راه هدایت هر لحظه بیم لغزش و انحراف در باره او می رود، بنا بر این باید خودرا در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را بر راه راست ثابت نگهدارد؛ پس در فراز پایانی دعا به درگاه الهی عرضه می داریم: «یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ؛ ای درگذرنده از لغزش های گنهکاران»



1401/02/05
20:10:35
0.0 / 5
2637
تگهای خبر: شركت , قرآن
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۲
جاویدانی