صدری زاده مطرح كرد؛

تفاوت کودکان داستان خوان با کودکان دیگر چیست؟

تفاوت کودکان داستان خوان با کودکان دیگر چیست؟

جاویدانی: کودکان داستان خوان دارای جنبه هایی از دانش، مهارت یا تسلط هستند که کودکان دیگر ندارند. این کودک شناخت ساختار، اهداف، سبک ادبی، دانش زبانی و مهارت هایی را در نظر می گیرد.



به گزارش جاویدانی به نقل از مهر، دومین نشست فصلی کمیته بررسی و انتخاب کتاب کانون پرورش فکری با موضوع «ادبیات داستانی کودک و رشد انواع تفکر» با سخنرانی نگین صدری زاده پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان دوشنبه ۲۵ دی اجرا شد.
صدری زاده در ابتدا به مباحثی همچون کوشش برای پرورش انواع تفکر متناسب با ظرفیتهای هر اثر داستانی، ارتباط با کودکان بوسیله داستان با رویکرد فلسفه برای کودکان و شناخت مخاطب نهفته هر اثر و ایجاد فرصت هایی برای پویایی بیشتر مخاطب در پروسه ارتباط با کودک بوسیله ادبیات داستانی پرداخت و اظهار داشت: تفکر پروسه گفت و گو در جمع است. تفکر اصولاً اتفاقی است که در جمع رخ می دهد و کامل می شود. تفکر تعریفی دارد که با آن چه ما فکر می نماییم متفاوت می باشد. تفکر غالب ما خود به خودی، تکرار شونده، سوگیرانه، تحریف گرانه، جانبدارانه و پیش داورانه است. کیفیت زندگی ما و هرچه می سازیم و تولید می نماییم تابع تفکر ماست. تعالی فکری چیزی است که باید بصورت نظام مند پرورش داده شود.
وی اضافه کرد: این مدل تقسیم بندی در انواع تفکر بسیار تکرار شده است و همین تکرار موجب یکسری اشتباه های شناختی شده است. بطور مثال تصور ما این است که تفکر خلاق و تفکر انتقادی در مقابل یکدیگر قرار دارند، در صورتیکه اینطور نیست. ما آدم متفکری که خلاق باشد اما ذهن انتقادی نداشته باشد نداریم یا برعکس؛ اینها همه با هم کامل می شوند. درباره ی تفکر مراقبتی کمتر صحبت شده است در صورتیکه بسیار اهمیت دارد. ذهنی که ارزش مسائل را درک نکند و نداند که درباره ی چه فکر کند، کامل نیست. ما فکر می نماییم هر نوآوری خلاقانه است در صورتیکه اگر چیزی بسازیم که کارآمد نباشد و مسئله ای را حل نکند، باارزش نیست. تفکر خلاق در عرصه علم هم نقش پررنگی دارد، در صورتیکه بسیاری فکر می کنند، این تفکر در حوزه هنر و ادبیات پررنگ است.
این پژوهشگر در ادامه اظهار داشت: تفکر شامل مهارت های ذهنی بنیادینی می شود که این مهارت ها را می توان با دو هدف متفاوت به کار برد. یکی خودمحوری است که مجموعه ای از مهارت های سطح پایین استدلالی و فاقد مهارت های سطح بالا و ارزش های تفکر هنر است. پیروزی در مشاجرات بدون در نظر گرفتن عقاید مخالف و اشتباهات مشهود در تفکر و عدم پایبندی به اصول اخلاقی، برانگیختن احساسات به شکلی ماهرانه برای تحریف واقعیت است. انصاف ورزی مدل بعدی تفکر است که متفکر مسئولانه فکر می کند و تلاش می کند نظر دیگران را درک کند. آماده گوش دادن استدلال هایی است که قبول ندارد. منتظر به دست آوردن استنادات است و شواهد را می سنجد. متفکر منصف بجای استفاده از تفکر برای فرار از حقیقت به شیوه اخلاقی از تفکر خود بهره می برد.
صدری زاده اظهار داشت: ما به خاطر نوع کارمان با کودک و نوجوان، تفکرمان خلاق است و هویت ما به شکلی تولید شده که ذهن ما به شدت این فضائل فکری را با خود به همراه دارد. هر چیزی لزوماً خلاقیت نیست و اگر چیزی را در راه خلاقیت بسازم که برخواسته از تفکر انتقادی نباشد و منجر به کاری بشود که مساله ای را حل نکند، بطور قطع مسیر اشتباه را رفته ایم. بطور مثال شما می توانید یکسری وسایل را با هم ترکیب کنید که اتفاقاً هیچ کاربردی ندارد بدین سبب نمی توان آنرا خلاق نامید. واژه خلاقیت زیاد به کار برده شده است و نیاز دارد تا دقیق تر به آن بپردازیم چونکه اینجا بحث تفکر است. یک تفکر قوی شامل خاصیت هایی همچون شهامت فکری، تواضع فکری، عدالت خواهی و انصاف فکری، همدلی فکری، پشتکار و استقلال فکری و صداقت فکری است. علاوه بر این دورویی و بزدلی فکری، عدم انعطاف فکری، بی انصافی فکری، دنباله روی فکری، تنبلی فکری، خود محوری و تکبر فکری همچون نکته هایی است که متضاد فضائل فکری هستند.
این نویسنده درباره ی رویکرد فلسفه برای کودکان و نقش ادبیات داستانی اظهار داشت: کودکان داستان خوان دارای جنبه هایی از دانش، مهارت یا تسلط هستند که کودکان دیگر ندارند. این کودک شناخت ساختار، اهداف، سبک ادبی، دانش زبانی، مهارت هایی مانند پرسش و مباحثه درباره ی متن، کاوش داستان، تعمیم به مسائل دیگر را در نظر می گیرد. همین طور ورای هر داستان ارزشمندی، مفهوم استعاری عمیقی نهفته است. کودکان در برخورد با داستان می آموزند که چگونه لایه های پنهان داستان را کشف و مهارت تفسیر و استنباط حل مسئله را در خود پرورش دهند. روایت داستان، تغییرهایی در ساختار ذهنی کودک ایجاد می کند، پروسه اصلاح ساختارهای فکری پیشین و ایجاد ساختارهای جدید برمبنای ایجاد آگاهانه یک جو نامتعادل، مفاهیم آموزشی تفکر، بسیار انتزاعی هستند و هرچه سن یادگیرندگان پایین تر باشد، درک و برقراری ارتباط با صحبت های نظری و انتزاعی دشوارتر خواهد بود.
وی اضافه کرد: جهان روایت ها و داستان ها این روایت های انتزاعی را ملموس می کند، چونکه برای کودک بسیار پیچیده است و تفکر نیز در این حوزه می باشد پس ناچاریم به روایت ها پناه آوریم که ممکنست در یک عکس، بازی، نقاشی و… باشد که در داستان به شدت قوی است. ما فرصت تمرین کردن تفکر را برای کودک فراهم می نماییم. نقش مربی تسهیل گر به شدت مشکل تر از مربی مداخله گر است، چونکه شرایط و فرصت را فراهم می آورد. حکمای ما به خوبی می دانستند که باید بوسیله داستان و حکایت با کودک ارتباط برقرار کنند و به شکل نامحسوس آموزش دهند، نمونه بارز آن قابوس نامه است. کتاب هایی که آموزش ماندگار در آن وجود دارد کلیله و دمنه، گلستان، مثنوی و… از این دست آثار هستند که می توان گفت قله های شکوهمندی هستند که باید روی آنها بسیار کار کرد.
صدری زاده در بحث لطمه شناسی این رویکرد اظهار داشت: داستان در اینجا ابزار است و سکوی پرشی است برای کندوکاو در صورتیکه کسانی که با ادبیات و داستان عجین هستند، ناراحت می شوند چونکه دیگر داستان نیست. وقتی متنی را می خواهید انتخاب کنید اول اصالت ادبی آنرا در نظر بگیرید. زمانی که تثبیت شد این متن باارزش است و این لطمه کمتر متوجه آن می شود. از طرفی ظرفیتهای موجود در داستان را بسنجید، به داستان ها برچسب نزنید و بدانید که برای چه از آن استفاده می کنید. در آخر به عنوان هنرمند و کسی که اثری را خلق می کند سفارش نویسی نکنید، چونکه داستان خوبی از آب در نمی آید. البته گاهی برمبنای موضوع های مختلف داستان می نویسیم که با سفارشی بودن متفاوت است.
این پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان درباره ی تواضع فکری و تکبر فکری اظهار داشت: آگاهی از محدودیت ها و گستره بی اطلاعی، خودآگاهی از گرایش ها و تعصب هایی که ممکنست سبب خودفریبی شود. به مدلول بی شهامتی یا مطیع بودن نسبت به مدلول بری بودن از لاف زنی، فریب وجود بنیان های منطقی در باورها تواضع فکری را با خود به همراه دارند. تکبر فکری اما سبب قضاوت سریع می شود، چونکه به قضاوت خود مطمئن هستیم و همین گرایش با منصف بودن مغایرت دارد. از طرفی این تفکر اطلاعات محدود را به سرعت تعمیم می دهد. همین طور باورهای غلط، سوءبرداشت ها، تعصب ها، تبلیغات و نادانی بصورت بدیهی جلوه گر می شود و هنگام مواجه با پرسش، معیوب بودن تفکر خودرا نمی پذیرد. تکبر فکری لزوماً به شکل گستاخی و غرور نمایان نمی گردد، بلکه ممکنست به نظر بسیار متواضع برسد.
وی اضافه کرد: شهامت فکری مواجه روشن و دقیق با ایده هایی که هیچ گاه به آنها گوش نداده یا به آنها احساس منفی شدیدی دارد، است. در حقیقت پرهیز از رویکرد منفعلانه و بدون تفکر در مقابل تلقین و تبلیغات گسترده و موجی است. بزدلی فکری ترس از ایده هایی که با ایده های فرد هماهنگی ندارد، و فرد حمله به ایده هایش را حمله به هویت خود می داند. ترس از مجازات، عدم توافق با گروه و طرد شدن از طرف جریان فکری غالب از دیگر خاصیت های این نوع تفکر است. هر جریانی در اوج خود به ضد خود نزدیک می شود و باید این نکته را مد نظر قرار دهیم. چونکه خطری است که هم کودکان و هم نوجوانان را تهدید می کند و حتی رسانه نیز آنرا پررنگ می کند. همدلی فکری قرار دادن خود در موقعیت دیگران است. ما استدلال خودرا داریم و اگر بتوانیم مفروضات دیگران را بازیابی نماییم و بر آن اساس استدلال داشته باشیم موفق هستیم و همدلی فکری ایجاد می شود. جامعه ما امروز به متفکران مثبت نیازمند است. «هجده + دو دارکوب»، «کی همه چی را بلده؟» و «تیغ تیغو» همچون کتاب هایی هستند که در این حوزه نوشته شده اند.
صدری زاده در پایان، درباره ی صداقت فکری اظهار داشت: صادق بودن و آگاه بودن نسبت به تفکر خود و تشخیص ناهمخوانی که در افکارمان هست را درک نماییم. اما دورویی فکری هم راه است با تناقض و ناهمخوانی عمیق در افکار و عدم حساسیت و آگاهی نسبت به تناقضات اندیشه و رفتار که در نتیجه عدم توانایی اندیشیدن در این حوزه را به همراه دارد. پشتکار فکری شامل تمایل به ادامه راه از میان پیچیدگی های فکری است که به رغم ناکامی ها پیروی از اصول منطقی در صورت مواجهه شدن با مخالفت های غیر منطقی دیگران را به همراه دارد. می داند که برای رسیدن به ادراک با بینش درست باید مدت زمان طولانی را با سردرگمی و پرسش های حل نشده دست و پنجه نرم کند. در نقطه مقابل تنبلی فکری است که تمایل به تسلیم شدن، عدم قدرت تحمل در مقابل رنج و ناکامی را دارد.

1402/10/26
13:32:17
0.0 / 5
234
تگهای خبر: آموزش , زندگی , كتاب , كیفیت
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۴
جاویدانی