حاج رضا، مرد خدا

حاج رضا، مرد خدا

جاویدانی: قزوین «حاج رضا یزدان پناه» را شاید بتوان از اسوه های مردان خدا در قزوین دانست، کسی که تلاش و همتش برای ساخت یک زندگی خدایی برای خود و اطرافیانش ستودنی است. حاج رضا 26 دی ماه 1379 بعد از سال ها کوشش برای ترویج و تبلیغ دین، اخلاق و انقلاب اسلامی به دیار باقی شتافت.



جنبه های مختلف زندگی این مرد خدایی را می توان در عرصه های گوناگون مورد توجه قرار داد از تعلیم و تمرکز بر یادگیری آموزه های قرآنی و دینی گرفته تا عملکرد انقلابی و کوشش برای روشنگری در جامعه. در این گزارش گوشه هایی از زندگی این مرد خدا را از زبان دوستان، شاگردان و دختر این معلم قرآن مرور می نماییم.

برای اجرای دین و احکام دینی خجالت نکشید

نرگس یزدان پناه، دختر مرحوم حاج رضا یزدان پناه در بیان خاصیت های این مرد خدا چنین تعریف می کند: پدرم نسبت به امربه معروف و نهی از منکر حساسیت بسیار داشت و تاکید می کرد برای اجرای دین و احکام دینی نباید خجالت بکشیم. مرحوم پدرم نسبت به امام زمان (عج) بسیار حساس بود و همیشه ایشان را ناظر بر فعالیت ها و رفتار خود می دید؛ معتقد بود باید طوری رفتار نماییم که گویی امام زمان (عج) همین الآن کنار ما قرار دارد و نظاره گر رفتار یکایک ما است.

یادم می آید قبل از پیروزی انقلاب اسلامی داشتن کتاب های امام خمینی (ره) و تعدادی از بزرگان انقلابی ممنوع بود، ما در منزل رساله ای داشتیم که نام مراجع را با حرف کوچک نوشته بود، برای مثال بجای نام امام خمینی (ره) حرف «خ» نوشته شده بود تا ساواک و رژیم شاه مدرکی نداشته باشند. پدرم بسیار در معرفی انقلاب اسلامی و تربیت نسل انقلابی تلاش می کرد.

محمد انصاری از شاگردان و دوستان مرحوم یزدان پناه نیز تعریف می کند: یکی از نکات خیلی مهم در شیوه زندگی مرحوم یزدان پناه این است که وی مقلد پرور بود و در تلاش بود یک زندگی متعالی را به متربیان خود نشان دهد. به خاطر دارم در ایام جمعه حاج رضا در جلسه برگزار شده کتابی را معرفی می کرد و هفته بعد همان کتاب باید توسط شاگردانش مورد بحث و بررسی قرار می گرفت. حاج رضا میزی را در جلوی جمعیت شاگردان قرار می داد و هر فردی که می خواست عرضه نماید باید پشت آن میز قرار می گرفت و به تبیین و تشریح آنچه از این کتاب یاد گرفته می پرداخت. هدف حاج رضا این بود که با این کار اشکالات آنها را گرفته و توان سخنرانی شان را افزایش دهد تا در نهایت یک سخنران تربیت کند که سخنانش بر روی دیگران تأثیرگذار باشد.

آموزش توسل در یک اردوی به یاد ماندنی

وی برایمان از یک اردوی فراموش نشدنی می گوید: سال ۱۳۴۹ هیئت طفلان مسلم قزوین که مرحوم یزدان پناه به همراهی دیگر بزرگان آنرا راه اندازی و اداره می کرد تصمیم گرفت که برخی از کودکان، نوجوانان و جوانان فعال هیئت را به مشهد ببرد، این سفر خاطرات بسیاری را برای تک تک ما ایجاد کرد که هنوز در خاطرمان باقی مانده است.

داوود مردانی از دیگر شاگردان و دوستان مرحوم یزدان پناه ادامه می دهد: در این سفر که نزدیک به دو اتوبوس از اعضای فعال هیئت حضور داشتند، مرحوم آیت الله باریک بین که پس از انقلاب نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین بود، نیز همراه با ما در این سفر حضور داشت.

یادم هست که حاج رضا اجازه همراه شدن برادرش را در این سفر نداد، دلیلش آن بود که نمی خواست برای حضور افراد و آشنایان خود پارتی بازی کند برای همین اولویت را با کسانی قرار داده بود که در هیئت فعال بودند.

در آن سفر دیدم که حاج رضا پیش از اذان بامداد برای نماز شب بلند شده و مشغول عبادت می شد، همچنین یادم هست یکی از بچه ها بیماری سختی گرفت، مرحوم یزدان پناه از همه ما که اکثراً کودک و نوجوان بودیم خواست که به امام زمان (عج) متوسل شده و دست به دعا شویم و شفای آن فرد را از خداوند بخواهیم. با آنکه کوچک بودیم با معصومیت بسیار همه دست هایمان را بلند کردیم و با زمزمه «یا صاحب الزمان ادرکنی (عج)» از امام عصر (عج) مدد گرفتیم، نوع ارتباط و توسلی که در آن زمان با مولای غایب از نظرها برقرار کردیم برای همه ماندگار شد و الحمدالله آن فرد نیز حالش خوب شد.

انصاری تاکید می کند: یادم هست قبل از انقلاب هرگونه فعالیتی که رنگ و بوی امام و انقلاب داشت از طرف رژیم پهلوی ممنوع بود، با این وجود به یاد دارد حاج رضا خیلی دراین زمینه فعال بود، وی تربیت دینی و سیاسی را کنار هم لحاظ می کرد و همین موجب شد که ساواک وی را خطرناک دیده و درنهایت حاج رضا را به ساوه تبعید کند، مرحوم یزدان پناه یک حرکت آرام سیاسی را دنبال می کرد و این تربیت سیاسی با نوعی آرامش همراه بود. در عین صبور بودن، خطوط مختلف سیاسی و انقلابی را برای نسل نوجوان و جوان تبیین می کرد. به یاد دارم یک دفعه قبل از انقلاب به صورت مخفیانه عکس کوچکی از امام خمینی (ره) را به من نشان داد و گفت ایشان امام خمینی است و اینگونه من را نسبت به انقلاب و امام آگاه کرد.

ژیان، اتومبیلی در خدمت اسلام و قرآن!

مجید وفاپور از دیگر شاگردان مرحوم یزدان پناه نیز می گوید: مرحوم حاج رضا به دنبال ثروت اندوزی و یا بهتر شدن وضعیت مالی خود نبود، این استاد قرآن خیلی از اوقات خودش به سراغ شاگردان می رفت و آنها را در اتومبیل ساده خویش که یک ژیان بود سوار کرده و به مسجد، هیئت و یا کلاس درس می برد.

انصاری نیز با تاکید بر اینکه اگر ما شاگردان و دوستان مرحوم یزدان پناه سبک زندگی وی را در زندگی خود مورد توجه قرار دهیم بی گمان شاهد اثرگذاری آن روی دیگران خواهیم بود، می گوید: این ضعف ماست که هنوز نتوانسته ایم زندگی و سیره رفتاری و اخلاقی مرحوم یزدان پناه را برای نسل کنونی بازگو نماییم پس باید تلاش خودرا در این راستا بیش از گذشته مورد توجه قرار دهیم.

نرگس یزدان پناه نیز با اشاره به خاصیت های منحصربه فرد پدرش در مواجهه با شاگردان، بیان می کند: در طول مدتی که در آموزش وپرورش مشغول فعالیت بودم تلاش کردم با الگوگیری از سیره پدرم ارتباط مؤثری با دانش آموزان خود برقرار کنم چونکه پدرم بر این باور بود اگر یک معلم با شاگردان خود ارتباطی نزدیک و دوستانه داشته باشد بی گمان شاگردان او آسان تر حرفش را قبول خواهند کرد. پس سفارش من به معلمان این است که تلاش کنند رفتاری داشته باشند که دانش آموزان نسبت به آموزه های دینی دلزده نشوند و با نوعی ارتباط دوستانه و نزدیک کاری کنند که حرف ها و سخنانشان مورد پذیرش آنها قرار گرفته و بر آنها تأثیرگذار باشد.

وفاپور با تاکید بر لزوم الگوگیری از بزرگان در راه نهادینه شدن آموزه ها و سبک زندگی اسلامی یادآور می شود: مرحوم یزدان پناه الگویی نزدیک به زندگی ما بود که باید به جوانانمان نظیر چنین الگوهای رفتاری و اخلاقی را نشان دهیم چونکه معرفی الگوهایی از زمان معاصر که زندگی نزدیک به زندگی ما دارند بسیار می تواند در نسل امروز مهم و اثرگذار باشد.





منبع:

1399/10/27
13:04:16
0.0 / 5
903
تگهای خبر: آموزش , زندگی , سفر , قرآن
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۳
جاویدانی