حشمت الله قنبری:

شهادت سردار سلیمانی، حكم مرگ لیبرال دموكراسی را امضا كرد

شهادت سردار سلیمانی، حكم مرگ لیبرال دموكراسی را امضا كرد

به گزارش جاویدانی یک پژوهشگر تاریخ اسلام اظهار داشت: پس از شهادت سردار سلیمانی نظام لیبرال دموکراسی به سخره گرفته شد و حکم مرگش با خون آن شهید به امضا رسید.


به گزارش جاویدانی به نقل از مهر، حشمت الله قنبری در گفت و گویی به شهادت مظلومانه سردار سلیمانی و عبرت های ناشی از آن اشاره نمود. وی در ابتدای صحبت های خود ضمن اشاره به مظلومیت شهید سلیمانی اظهار داشت: همین که از من انتظار دارید حاج قاسم را تعریف کنم و در عظمت و شکوه او و در فضایلی که در دایره فکر، اندیشه و عقل من نمی گنجد صحبت کنم، نشان دهنده مظلومیت سردار سلیمانی است. وی ضمن اشاره به فضائل گسترده شهید سلیمانی اظهار داشت: شهید سلیمانی به قدرت عبودیت و بندگی و اخلاصش تبدیل به جوهره ای شده است که اگر درباره هر رفتار، اخلاق و فضل او صحبت کنید، حتی اگر به به تملق هم صحبت کنید به دامنه فضائل او دسترسی پیدا نمی کنید. ایشان نسخه ای منحصر به فرد است. او را باید در آینده ها جست چون که او مرگ ندارد. سند این موضوع، قول حق متعال است. خداوند متعال به اولاد آدم فرموده است: «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی…». ای آدم! اطاعاتم کن؛ من غنی هستم که هیچگاه نیازمند نمی شوم و اگر از من اطاعات کنی تو را هم آنچنان غنی خواهم کرد که هیچگاه احتیاج پیدا نخواهی کرد. من زنده ای هستم که نمی میرم و اگر تو مرا اطاعت کنی، تو را زنده ای قرار می دهم که مرگ به تو احاطه پیدا نکند. وی افزود: حاج قاسم عبودیت را به معنای واقعی کلمه تفسیر کرد. ۶۳ سال در این عالم زندگی کرد؛ ۶۳ سال زمان مناسبی به منظور زندگی در این عالم است و مدت کمی نیست اما وقتی این طول عمر به شخصیت بزرگی مثل حاج قاسم اعطا می شود به اندازه ۶۰ ثانیه هم به حساب نمی آید. تمام بندگان خدا در این کره خاکی و ما ملت ایران که او را از خودمان می دانیم، به اندازه ۶۰ ثانیه از عمر ۶۳ ساله قاسم سلیمانی را ادراک نکردیم. این استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام با تکیه بر اینکه هنوز شهید سلیمانی را نشناخته ایم، اظهار داشت: همه تعاریفات و توصیفاتی که از حاج قاسم اسلام عرضه می نماییم، وصف و دریافت ناقص ماست و خیلی با هیبت بزرگ او فاصله دارد. در حیات او یک خورشید در حجاب قرار داشت که چشم های باز قدرت دریافت نور او را نداشتند فلذا او را درک و دریافت نمی کردند. همه آن چیزی که درباره شجاعت، صداقت و اثربخشی وی در جهت حیات اسلام و حفظ جبهه مقاومت گفته می شود درست است اما این درست با حقیقت درست قاسم سلیمانی فاصله بسیاری دارد. بوی قاسم سلیمانی را باید از خون ریخته شده محسن حججی کشف و استشمام کرد. وی تصریح کرد: کسانی که شهید سلیمانی را می شناختند، می دانستند که این زمین سالهاست برای او تنگ شده است. اگر کسی خوب نگاه می کرد به سادگی دریافت می کرد که جسم او قدرت حمل روح او را ندارد و این جسم به سختی آن روح متعالی را با خود به گردش درآورده است. قنبری، شهادت شهید سلیمانی را تقابل تمام حق در مقابل تمام باطل دانست و اظهار داشت: مرگ قاسم سلیمانی به آن معنایی که ما تعریف می نماییم، باید هجرت اسوه ای می بود. در هشت سال دفاع مقدس، در غرب و جنوب کشور و در کردستان، در دوران سپاه قدس در عراق، سوریه و لبنان، مرگ چیزی نبود که با حاج قاسم سلیمانی فاصله بسیاری داشته باشد و همواره دو برادر دست به گردن بودند اما دست مرگ به دامن و کمر همت حاج قاسم نمی رسید. حتی اگر داعشی ها او را می کشتند، به نظرم اتفاق بدی رخ داده بود. باید ناپاک ترین دست و فکر عالم و شیطانی ترین برنامه ریزی عالم در اطراف او قرار می گرفت، به صورتی که آوردگاهشان، به مثابه مقابله تمام حق در مقابل تمام باطل می شد. وی ضمن اشاره به سخنی از امیرالمومنین در نهج البلاغه، «لا یقاس بآل محمد (ص) من هذه الامة احد» صحبت های خویش را ادامه داد و اظهار داشت: هیچ کسی از مسلمین قابل مقایسه با آل محمد نیست، اما در عمل به احکام الهی و حرکت در سایه قرآن و سیره نبوی، افراد می توانند رنگ و بوی الهی بگیرند. وقتی امیرالمومنین در مقابل عمر به عبدود قرار گرفت، پیامبر اکرم فرمود: «پرودگارا تو شاهد باش، تمام حق در مقابل تمام باطل قرار گرفت.» روزی که دست ناپاک امضا کرد و دست ناپاک تر شلیک کرد و بدن قاسم سلیمانی را متلاشی کرد، آن روز تمام حق در مقابل تمام باطل قرار گرفت و آن نیمه شب قاسمی که مطلوب و محبوب پروردگار بود، متولد شد. باید این جسم باز می شد تا دست قاسم سلیمانی وسعت پیدا کند. نه محور مقاومت اسلامی بلکه کل کره خاکی را در آغوش خود می گرفت. پژوهشگر تاریخ اسلام بیان داشت: منتهی آرزو و خواسته شهید سلیمانی چه بود؟ مثل شهدای کربلا شدن، اینکه جسم را به قاب و حالتی تبدیل کند که هیچ موجودیتی در این عالم برایش وجود نداشته باشد. باور کنید که حاج قاسم دوست نداشت همان دست و همان انگشتر هم برایش بماند. ما به او نیاز داشتیم. ما به انگشتر خاتم سلیمانی او احتیاج داشتیم. قاسم مستغنی بود و نیاز نداشت. فلذا آن روزی که به شهادت رسید، ولادت پیدا کرد و در آن روز عالم گرفتار حیرت شد. دیدید اربعین او نگذشته بود که ویروس کرونا جهان گیر شد و قلب مسلم و مشرک را در خوف و هراس بزرگی فرو برد. دیدید که پس از قاسم سلیمانی، عالم نگاه توحیدی دیگری پیدا کرد. وقتی کرونا آمد، چشم مردم را به مرگ باز کرد. وقتی کرونا آمد، مردم فهمیدند عالم بر پایه حکمت های الهی اداره می شود. خوف درست بر قلب ها مستولی شد تا آن کسانی که دنبال بندگی درست هستند، راه و روشش را بیاموزند. قنبری شهادت سردار سلیمانی را رقم زننده آخر نظام لیبرال دموکراسی در عالم دانست و اظهار داشت: پس از او دیدید نظام لیبرال دموکراسی و نظام سلطه امروز عالم به سخره گرفته شد، من معتقدم همان گونه که به روی سنگ قبر قاسم سلیمانی تاریخ شهادت او ثبت شده است، باید در دامنه همان کوه باعظمتی که دست قاسم سلیمانی در آن دفن شده است، کوه را شکافت، قبری در آن ایجاد کرد، تابوتی در آن قرار داد و با صحیفه ای از نور روی آن تابوت نوشت، تاریخ مرگ و آخر لیبرال دموکراسی و منهدم کننده اش، حاج قاسم سلیمانی. او در آخر صحبت های خود اظهار داشت: قاسم زنده است، پویا و بانشاط و شاداب تر از همیشه و بزرگ تر از همه دوران های حیاتش، شاهد و ناظر ماست.


منبع:

0.0 / 5
999
1399/10/21
14:09:39
تگهای خبر: دانشگاه , زندگی , قرآن
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴
جاویدانی