نقد كتاب طلایه داران خوشنویسی ایران ؛

سهل انگاری و بی توجهی به عنصر پژوهش و تبعات آن

سهل انگاری و بی توجهی به عنصر پژوهش و تبعات آن

به گزارش جاویدانی درباره کتاب طلایه داران خوشنویسی ایران دو مساله به ذهن متبادر می شود: نداشتن تبحر کافی در کارشناسی یا سهل انگاری و بی توجهی به اهمیت کار و تبعات آن!؟



به گزارش جاویدانی به نقل از مهر، غلامرضا مشعشعی، از خوشنویسان و اساتید برجسته هنر ایران در متنی به نقد و بررسی کتاب «طلایه داران هنر خوشنویسی ایران؛ آثاری از دوره ایلخانی تا اواخر عهد قاجار» که با پژوهش و گردآوری رضا یساولی ثانی توسط انتشارات یساولی انتشار یافته، نشسته است.
مشعشعی همینطور از پژوهشگران تخصصی در حوزه زندگی و آثار درویش عبدالمجید طالقانی، شهیرترین خوشنویس تاریخ هنر ایران در حوزه خط شکسته نستعلیق است و با پژوهش و نگارش او تابحال کتاب هایی چون «احوال و آثار درویش عبدالمجید طالقانی: استاد بزرگ خط شکسته و شاعر قرن ۱۲ هجری قمری ۱۱۸۵ - ۱۱۵۰ به انضمام لیست شکسته نویسان»، «فراز مسند خورشید: نخبه آثار درویش عبدالمجید و پیروان مکتب ایشان» و «مرقع خجسته: ۳۴ قطعه از شاهکارهای درویش عبدالمجید طالقانی» انتشار یافته اند.
مشروح متن بررسی و نقد کتاب «طلایه داران هنر خوشنویسی ایران» را که برای مهر ارسال شده در ادامه بخوانید:
خوشبختانه و ناباورانه در تیرماه «کرونایی» سال ۱۳۹۹ جناب رضا یساولی طی تماس و مذاکره ای با من، مژده نشر آثار موزه «خط و کتابت میرعماد» را داد. یعنی جایی (پاتوقی) که این اواخر سخنرانی هایم هم ترجیحاً در آن محیط ِ دنج پُر آرامش با درختان سر به فلک کشیده بر پا بود و همچون میکده ای ربانی و روحانی به دور از هیاهوی شهر، به اتفاق دوستان و یاران همدل با اسطوره های ادوار تاریخ خوشنویسی، نرد عشق می باختیم.
آری، موزه ای که از سال ۱۳۴۷ تحت عنوان «موزه تزئینی» مرا پرورانده بود و طبعاً به آن عرق و تعصب داشتم و همواره نوستالژی وسوسه انگیزش، چاپ و انتشار آن نخبه آثار را در من زنده می کرد تا دیگر عاشقان و ارادتمندان این ابرمردانِ خوشنویسی در اقصی نقاط ایران زمین عزیزم هم از آنها بهره مند شوند. بی گمان چاپ آثار موزه میرعماد واقع در سعد آباد، یکی از آرزوهای دیرین سال مخلص بود - البته بعد از چاپ و نشر دو کتاب ناموفق میرزا غلامرضا و میرزا کاظم در سالهای اخیر که ایرادات منطقی به آنها وارد و دارای حشو و زواید و آثار غیر اصیل و مشکوک بودند - بنابراین پاسخ رد به انتشارات «یساولی» با سبقه بیشتر از نیم قرن فعالیت در شرایط بحران فعلی جایز نبود.
گرچه پس از قول همکاری، ایشان مرا آگاه کردند که نسل دوم (مدرسان) هریک به شکلی عهده دار انجام بخشی از کتاب است! که در این صورت کتباً اعلام داشتم همکاری من منوط به حذف نامم از کتاب در دست چاپ باید باشد. حالا که کتاب انتشار یافته، هنگامی که به تحلیل و بررسی صوری و ماهوی کتاب می پردازی، مبیّن این حقیقت است که در شرایط تحریم اقتصادی فعلی «ناشر» تمامی تلاش خویش را در جهت دارا بودن بهترین استانداردها از نظر صوری: جلد، صحافی، قطع کتاب، کاغذ، طراحی، اسکن، عکسبرداری و چاپ مبذول داشته که ستودنی است. اما ناخشنودانه با وجود همه تلاشهای ناشر «یساولی» که یکی از اقطاب مطرح و کارآمد و موفق در نشر آثار هنری ایران است، بعید به نظر می آمد که با بهره مندی به ظاهر از همه عوامل، مراقبه ها، نظارت ها و پیگیری ها باز هم شاهد کتابی باشیم که به لحاظ ماهوی از مطلوبیت ویژه برخوردار نبوده و به صورت کامل مفید و مؤثر نباشد.
آری اغلب پیشبینی هایم درست از آب درآمد چونکه واگذاری هر بخش به یک نفر باعث تعدد و تشتت آرا و از سویی نداشتن رغبت و تمایل آقایان به تبادل نظر و تشکیل میزگرد هم سبب ناهماهنگی و تضعیف مدیریت و ضمانت اجرایی درست کارهای (بخش های مختلف) کتاب و عدم حصول به نتیجه دلخواه و مطلوب خواهد شد. این موارد سبب شده تا اثری سنجیده و روشمند مطابق اصول و موازین در جهت تألیف های پژوهشی عرضه نشود و بنابراین کتاب مورد بحث در شمار کتب «پژوهشی» و «مرجع» قرار نگیرد، چون که بدیهی است فرهیختگان، پژوهندگان و خوشنویسان با مطالعه و بررسی آن از کاستی ها و نقصها برخی آثار با زیرنویس اشتباه، غیر اصیل، مشکوک در کتاب و بخصوص CDپیوست آن، آگاه خواهند شد و بر آن مهر تأیید نخواهند زد، چونکه نادیده گرفتن بعضی اشتباهات سهوی و غلط آموزی ها، لطمات فرهنگی جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
این رویداد ناخوشایند و ناخواسته که ناشر موفق به کنترل و هدایت آن نشده است، به علت عدم تمایل به همکاری و مشارکت و کار گروهی توسط مدرسان و استادانی است که اکیداً به ناشر متذکر شده اند که تا پیش از چاپ و نشر کتاب نباید مطالب ایشان در دسترس همکاران یا دیگر کارشناسان برای خواندن قرار گیرد.
لذا ملاحظه برخی مطالب تکراری در بخش سیر تحول خط اجتناب ناپذیر می نماید. شایسته آن بود که در انتخاب نسل دوم رعایت اولویت و حفظ مراتب می شد تا افراد کار آزموده تر به نقد و تحلیل و تحریر مطالب هر بخش می پرداختند. با این وجود کتاب مقدمه هایی را شامل می شود که نویسندگان آنها هر یک از منظری متفاوت به سیر تحول خوشنویسی همراه با عرضه تصاویر اشاره داشته و نویافته هایی دارند که از این لحاظ بخصوص برای هنرجویان و پژوهندگان جالب توجه و بحث انگیز است.
این کتاب حاصل مجموعه ای است که از نظر کمی و کیفی از آثار استادان تراز اول در ادوار مختلف و پیروان آنهاست که به صورت گنجینه ای یکجا و دست نخورده و اصیل و ناب و پرارزش بجا مانده که در هشت دهه قبل فراهم آمده و از گزند حوادث و جاعلین در امان مانده است. ازجمله امتیازهای این کتاب و خوش شانسی ناشر که با هوشمندی و فارغ از دربدری جهت مجموعه داران و رنج سفر پژوهشگران یعنی از رفتن به منابع تحقیق، موزه ها و کتابخانه ها معاف شده و یکباره ظرف چند ماه در زیر یک سقف به عکاسی پرداخته و شامل نخبه آثاری است که در کتاب گردآوری شده و دیگر آثاری را که از عیار پایینی برخوردار بوده و برخی بی رقم است، در یک لوح فشرده (CD) گنجانده است.
اما نقد بر نکات بحث برانگیز کتاب به اختصار چنین است: در مقدمه جناب جدیدی، ایشان مستندات گفته ها و باورهای خویش را منحصر به نقل اصطلاحات (مبسوط و مستدیر)، برداشت ها، بررسی ها و مقالات دو شرقشناس خانم ها آن ماری شیمل و شیلا بلر می داند. نویسنده متأسفانه از میان عمده کتاب های هنری که به فارسی ترجمه شده یا بخش هایی که پاورقی لاتین دارند تنها استناد به قول ها و نوشته ها و بررسی های این دو خانم (قدیس) اکتفا کرده و سخن این دو برایش به مثابه وحی مُنزل است، حتی برای مشرق زمین!؟ گویی پژوهشگران شرقی هم خویش را به رسمیت نمی شناسند که یافته هایشان شاهد مثال جهت بررسی های غربیان (مستشرقین) قرار گیرد.
نکته دیگر آنکه «جدیدی» به روند تاریخی و سیر تحول خط در دولت عثمانی در ترکیه و افول آن پرداخته ولی با محافظه کاری به رویداد مهم و اَسف بار انحطاط و تغییر خطوط زیبای (ثلث و نسخ) و جایگزینی خط (لاتین) توسط کمال آتاتورک!؟ حتی اشاره ای هم نکرده است.
در مقدمه جناب فلسفی ضمن پرداختن به سیر تحول خط و تحلیل نکات فنی خوشنویسی به نکته ای مهمی اشاره دارند: خط کوفی ملهم از خطوط ایرانی ساسانی (اوستایی و پهلوی) است که این نکته جای تأمل دارد!؟
مباحثی چون دور و سطح، محور خط، ترکیبات چند کرسی و… نشان دادن نمودارها و حامل های جهت دار بر قسمت هایی از نمونه خطوط مورد بحث که شاید محور اصلی صحبت های استاد فلسفی را تشکیل دهد و هم در انجامه گفتارشان خطوط ششگانه را بدون خطوط سه گانه (ایرانی) کامل ندانسته و آنرا مکمل می دانند که مناسب شعر پارسی بوجود آمده که سخنی بسیار هوشمندانه و سنجیده و ستودنی است.
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی * مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
مقدمه ای که جناب صادق زاده با عنوان «شکسته بی شکست» درباره سیر تحول خط شکسته از زمان پیدایش و چگونگی آن در عصر حاضر بیان داشته اند مشتمل بر دو دوره تاریخی است یکی رویدادهایی از ظهور استادان بنام و گمنام خط شکسته تا اواخر قاجار است که جملگی به وسیله مورخان و تذکره نویسان از شرح احوال و آثار شکسته نویسان و روند عملکرد و عیار خوشنویسی، مکتب و شیوه آنها در اعصار مختلف ثبت و برجای مانده که وقایع تاریخی تغییرناپذیر است و دیگری وضعیت خط شکسته و گرایش های شکسته نویسان در روزگار ماست که مراتب مذکور را میتوان با شرح و تفصیل و تصاویر فراوان در دانشنامه (کتاب مرجع) شرح احوال و آثار درویش عبدالمجید، بررسی و مطالعه کرد.
اما نکته جالب توجه آنکه جناب رضا یساولی پیش از چاپ کتاب، مقدمه «صادق زاده» را به رؤیت و اطلاع من رساند که مواردی را در آن حک و اصلاح کردم و به ایشان بازگرداندم ولی ناباورانه پس از چاپ و نشر کتاب متوجه شدم که ایشان به زعم خود دو عامل را باعث «شیدایی و شوریدگی» در خط حضرت استادی درویش مجید، مطرح کرده اند یکی بیماری جسم و دیگری جان، آن هم «جانی که آزرده است از حسد حسودان و بخل بخیلان هم عصرش که عنان از کف اش می ربایند» چون اینجانب بعد از ۴۰ سال تحقیق و بررسی چنین مطلبی را تابحال در هیچ کتاب و تذکره و نشریه و مقاله ندیده یا روایتی حضوری و مکتوب نه خوانده و نه شنیده ام و یادآور شدم که آنرا از مقدمه حذف کنید چونکه بازتاب این خبر نادرست، تحریف تاریخ است. حال که این مطلب «نادرست» مجدد در مقدمه کتاب درج شده و آنرا باور دارند!؟ بی گمان اسناد و مدارک متقن و مستدلی در اختیار دارند که بهتر است بلادرنگ عرضه کنند چون بخصوص بنده و خیل عظیمی از پیروان و مریدان حضرت استادی درویش مجید از ابهام بیرون آمده و برایمان رفع شبهه شود و ضمناً در چاپ بعدی کتاب «مرجع» مطلب مورد بحث با عنوان نویافته بنام ایشان درج و ثبت گردد.
لازم به یادآوری است کتاب هایی که تائیدیه مراکز علمی را به دنبال دارند معمولا با آوردن تلخیص یا نقل مطلبی از کتاب مرجع را برای اعتبار بخشیدن به بررسی ها در پایان یا پانویس متذکر می شوند، شایسته بود جناب صادق زاده در انتهای مقدمه خود می آوردند: «بابرداشت هایی از کتاب مرجع، تألیف: رضا مشعشعی».
جایی که آب هست تیمم نمی کنند.
روش معمول و مرسوم این است صاحب نظری که شرحی یا نقدی بر آثار هنری می نویسد بی گمان از آن سطح دانش و توانمندی در آن زمینه برخوردار می باشد که از عهده کارشناسی آن آثار برآید. برای دوستان هنرمند بویژه پیروان مکتب درویش مجید سوال برانگیز شده چگونه و چرا ناشر این مهم را (کارشناسی و تعیین اصالت) آثار قدما در بخش شکسته نویسان را به جناب صادق زاده نسپردند!؟
خلاصه آنکه چرا نامبرده به این وضعیت ناخوشایند و موهِن به درخواست ناشر تن در داده اند!
پوشیده نماند تمامی هم و غم و تاکید من به ناشر به این منظور بود که نامی از اینجانب برای حفظ حریم و حرمت برده نشود و ضمناً دوستان یک دست نسل دوم (مدرسان) باشند.
بدیهی است ارجح و عقلایی این بود که شرح و سیر تحول و کارشناسی خط شکسته هر دو بوسیله ی یک نفر به انجام می رسید. صد البته نه به وسیله این جانب در وضعیتی که بوجود آمده بود، طبعاً در صورت شرایط مساعد، استادان ذیصلاحی از گروه پیروان «مکتب درویش» در دسترس هستند که ظرف چند ساعت خلاصه کتاب «مرجع» را به امضا و تأیید من در اختیار ناشر قرار دهند.
اگر صد بار برخیزد همان بر خاک بنشیند * به بال دیگران هرکس بود چون تیر پروازش
شگفتا که در صفحه قدردانی کتاب از دست اندر کاران آمده «از استاد محمد شهبازی» که با رؤیت ماکت کتاب در مراحل پایانی مُهر تأییدی بر صحت انجام کار زدند و به کتاب اعتباری بخشیدند»!؟ به این وسیله از وی تشکر به عمل آمده، که باعث تأسف فراوان است.
یعنی مسئول تمامی ایرادات منطقی وارد به کتاب با صراحت شخص ایشان معرفی شده که لابد می بایستی پاسخگو باشند!؟
ناگزیر و بی اراده دو مساله به ذهن متبادر است، نداشتن تبحر کافی در کارشناسی یا سهل انگاری و بی توجهی به اهمیت کار و تبعات آن!؟ به هَر حال غلط نامه ای با جزئیات برای پیشگیری از غلط آموزی ها و تبعات آن ضروری می باشد.


منبع:

1400/11/09
23:54:17
0.0 / 5
534
تگهای خبر: استاندارد , زندگی , سفر , طراحی
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۳
جاویدانی