در سوگ آیت الله دگراندیش

در سوگ آیت الله دگراندیش

به گزارش جاویدانی، پرهیز از احتیاط در اعلام نظریات و فتواهای دینی، برخورد نقادانه با نظریات فقهی سایر مراجع دینی در عین حفظ احترام آنان، تطبیق نظریات و فتواهای دینی با شرایط زمانی و مکانی و نواندیشی در نظریات و فتاوای دینی و التزام به مبانی و احکام الهی به دور از مصلحت اندیشی و پیروی کورکورانه همچون خصوصیات آیت الله سید محمدصادق روحانی بود که او را از سایر مراجع عظام و فقهای دینی متمایز کرد.



به گزارش جاویدانی به نقل از ایسنا، امروز اول دی ششمین روز درگذشت آیت الله سید محمدصادق روحانی در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۱ است.

مرجع دگراندیش

در بین مراجع تقلید معاصر شیعه شخصیت جالب و متفاوتی داشت. به سبب آرا و نظرات خاصش به سادگی نمی شد ایشان را در دسته بندی های دینی و سیاسی مرسوم بیوت مراجع قرار داد. با همه این جریان ها در ارتباط بود اما با آنان تفاوت های زیادی هم داشت. برخلاف اغلب مراجع سنتی در عرصه های اجتماعی و سیاسی فعال بود و اعلام نظر می کرد.

در دوره پهلوی در شمار روحانیان مبارزی بود که بیانیه ها و اعلامیه های تندی ضد رژیم صادر کرد. در عین حال برخلاف برخی روحانیان مبارز مخالف سرسخت کتاب «شهید جاوید» بود.

شهید جاوید کتابی تحلیلی در رابطه با قیام امام حسین(ع) به نویسندگی حجت الاسلام نعمت الله صالحی نجف آبادی است. صالحی در این کتاب قصد امام حسین(ع) از قیام کربلا را تشکیل حکومت دانست. این تفسیر برخلاف تفسیر رایج از قیام امام حسین(ع) بود که هدف آنرا اصلاح اجتماعی در جامعه ای می دانست که در دوران حکومت معاویه و یزدید از ارزشهای اولیه اسلام دور شده بود. بدین جهت انتشار کتاب مخالفت، انتقاد و واکنش شماری از علمای شیعه را به دنبال داشت. مخالفت علما به حدی بود که آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی در پاسخ به آن کتاب شهید آگاه را نوشت.

آیت الله روحانی هم علاوه بر مخالف با کتاب مذکور با برخی اندیشه های دکتر علی شریعتی و مراسمات برگزار شده در حسینیه ارشاد هم مخالفت کرد. همچون اعتقاد داشت سخنان دکتر شریعتی به «مرحله خطرناکی» رسیده و سبب «خشم و انزجار مؤمنان» شده است. او آثار و سخنرانی های وی را «زهرآلود» و «مصداق واقعی بدعت» می دانست و شرکت در کلاسهای درس او را حرام دانست.

چرا آیت الله صادق روحانی حصر شد؟

پس از انقلاب بخصوص در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۶۰ مخالفت ها و نارضایتی هایی ابراز کرد که باعث برخورد با او شد که شرح این ناملایمات را در یکی از مجلدات مشهورترین و مفصل ترین اثر خود یعنی «فقه الصادق» آورد. در نهایت هم در سال ۱۳۶۴ دلیل مخالفت با قائم مقامی آیت الله منتظری محکوم به حصر خانگی شد که البته سال ۱۳۷۹ به پایان رسید. سعید منتظری فرزند آیت الله منتظری با جعل سند مدعی ارتباط مرحوم آقای روحانی با ساواک شده بود.
در مطلب یکی از روزنامه های بامداد کشور، بعد از درگذشت این عالم روحانی در رابطه با زندگی او آمده است که نوع حکومت در اسلام را انتصابی (انتصاب از طرف شارع) می داند و دموکراسی متعارف غربی را مردود می شمارد. او علاوه بر دلایل عقلی و تجربی، سیره پیامبر اسلام را شاهدی بر این معنا می شمارد:
در دموکراسی ثابت که اساس کشورداری بر آن قرار دارد نه برپایه حرکت و تربیت و به عبارت دیگر برپایه حفظ سنن موجود و احساس بی قیدی افراد انسانی قرار گرفته است، باز رفتن به آرای عمومی صحیح نیست، چونکه می بینیم که مردم غالباً فاقد بینش کافی هستند و یک سخنرانی داغ، یک مشت کلمات به ظاهر زیبا چنان آنها را تحت تاثیر قرار می دهد که هر چه سخنران بخواهد، به آن عمل می کنند. جمعی به قدری شهوت رانند که یک نگاه محبت آمیز زنی، عقیده شان را عوض می کند. آیا در بین این قبیل جماعت، دموکراسی حقیقی امکان دارد، رایج شود؟ اینست که می بینیم دنیایی داریم که انسانیت از آن بیزار است و پهنه زمین را مبدل به جهنم سوزانی کرده اند.
تازه این مربوط می شود به دول پیشرفته و به اصطلاح متمدن که حقیقتاً مقید به اعتنا به آرای حقیقی مردم هستند، اما در ممالک عقب مانده گاهی یک مأمور، هزارها رای در اوراق انتخاباتی نوشته و دور از چشم مردم به صندوق های رای می ریزد، به شکلی که فعلا در برخی از کشورهای شرقی معمول است.
به علاوه اکثریت، از سیاست چیزی نمی فهمند و بنابراین جماعات زیادی در موقع رای دادن، آنچه اربابشان بنویسد و به دستشان بدهد، بدون آنکه بفهمند که چه نوشته شده، در صندوق های رای می ریزند و روی این جهات، خداوند تبارک و تعالی در آیات قرآنی زیادی این اکثریت را مورد نکوهش قرار داده است. ازاین رو تعیین حاکم در حکومت اسلامی، حتما به گونه تعیین آن در حکومت دموکراسی مصطلح نیست، بلکه انتصابی است و بنابراین پیغمبر اکرم (ص)، خود بدون رفتن به آرای عمومی متصدی حکومت اسلامی شد و برای پس از خودهم تعیین حاکم نمود و دیده شد. پس از آن حضرت که بنا شد خلیفه و حاکم بر امت را با رفتن به آرا تعیین کنند، چه فجایعی نصیب امت اسلامی گردید....
در گزارش این روزنامه آمده است که یکی از مهم ترین علل مخالفت آیت الله روحانی با قائم مقامی رهبری آقای منتظری، تاکید انتخاب کنندگان به انتخاب یا پذیرش وی از جانب مردم بوده است. چه این که در منطق شیعی، انتخاب حاکم از جانب مردم جایگاهی ندارد و در این زمینه، نظریه انتصاب معمول است و علاوه بر این، انتخاب کنندگان از کجا دریافته اند که آقای منتظری در جای جای ایران، از پذیرش مردمی برخوردار است؟ آیت الله گذشته از این همه، شخص آقای منتظری را هم به سبب تقریظ نویسی بر شهید جاوید و عقاید ناصواب در رابطه با غصب فدک از جانب خلفا، فاقد صلاحیت می دانست.
هویتگرایی
در حوزه مناسک هم فتاوایی مشابه مراجع هویت گرا داشت. همچون بشدت بر اقامه و توسعه رسوم مختلف سوگواری تاکید داشت و قمه زنی را نه تنها جایز بلکه «از امور مستحسن» می دانست.

در استفتائی که در جلد هفتم کتاب سوگواری سنتی شیعیان نوشته حجت الاسلام سید حسین معتمدی کاشانی از آیت الله سید محمدصادق روحانی به چاپ رسید، سوال یکی از مقلدان آیت الله حاج سید ابوالقاسم خویی که در تاریخ هفتم صفر سال ۱۴۰۱ قمری از ایشان پرسیده و پاسخ داده شد، ۱۹ سال بعد در تاریخ ۲۹ رجب ۱۴۲۰ به این شرح از آیت الله روحانی باردیگر پرسیده شد: «محضر مبارک مرجع عالیقدر حضرت مستطاب آیت الله حاج سید ابوالقاسم خویی مدظله، با عرض سلام استدعا دارم مسأله شرعیّه ذیل را پاسخ فرمایید: پوشیدن لباس سیاه در روزهای عاشورا (شهادت امام حسین ضد السلام) و در شهادت سایر ائمه معصومین علیهم السلام و بر سر و صورت و سینه زدن و گریبان پاره کردن و فریاد حزن را بلند نمودن در عزای آنان که معمول است آیا شرعا جایز است یا نه؟»

جواب آیت الله خویی به این شرح بود: «بسمه تعالی. آنچه که مصداق سوگواری و عزاداری است و اظهار مصیبت در رابطه با ایشان شمرده می شود مندوب و مرغوب فیه بوده مانعی ندارد. والله العالم.»

فرد سوال کننده سپس نظر آیت الله روحانی را در رابطه با پاسخ آیت الله خوئی پرسید که او هم در جواب نوشت: «قمه زدن را از بهترین شعائر مذهبی می دانم و عملی است بسیار پسندیده. بلی باید رعایت شود که قمه را به نحوی بزنند که باعث هلاکت نفس نشود و برخی از بزرگان دین احتمال داده اند که در این زمان واجب کفایی باشد. من هم بعید نمی دانم.»

فتاوا و نظریات فقهی آیت الله روحانی در موارد مختلف با سایر مراجع و بزرگان حوزه های علمیه تفاوت داشت. بعنوان مثال در صورتیکه اغلب مراجع و علما «اذن پدر» برای ازدواج دختر را لازم می دانند اما ایشان دختر «بالغه و رشیده» برای ازدواج دائم یا موقت را بی نیاز از اذن پدر می دانست.
جوانی آیت الله سید محمدصادق روحانی


منبع:

0.0 / 5
453
1401/10/02
19:33:13
تگهای خبر: زندگی , شركت , قرآن , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۵
دیدنیهای جاویدانی

چالشیهای جاویدانی

تازه های جاویدانی

جاویدانی