داریوش غریب زاده:

اتوپیا، جادوی داستان سازی و فرار از دردهای واقعی

اتوپیا، جادوی داستان سازی و فرار از دردهای واقعی

به گزارش جاویدانی، یک نویسنده اتوپیا را بعنوان پناهگاهی برای خلق داستان هایی فراتر از حقیقت و فرار از دردهای واقعی دانست.



به گزارش جاویدانی به نقل از مهر، نشست ادبی شهر کتاب اردیبهشت اصفهان شامگاه جمعه با حضور داریوش غریب زاده و علی خدایی، نویسنده برگزار گردید. غریب زاده در این برنامه از خاطرات شخصی، تجربه های زیسته و نگاه خود به مفهوم اتوپیا در داستان نویسی سخن گفت.

نخستین مواجهه با یک «شهر جادویی»


غریب زاده اظهار نمود: اولین مواجهه من با اصفهان همراه با تصویری عجیب از روابط انسانی و مناسبات اجتماعی بود که در ذهنم ماندگار شد.
در آن دیدار کنار حیاط خانه ای کوچک نشسته بودم، گلدانی کنار من قرار داشت و درختی در آن سوی حیاط، کنار آقای مهندس مرتضی بخردی، معمار. همان فضا بعدها بشکلی جادویی وارد آثارم شد. بخصوص تنوع زندگی شهری، حضور شخصیت ها در موقعیت های روزمره و حس منحصربه فردی که از ترکیب این عناصر شکل می گرفت.
وی افزود: هر یک از این روایتها مانند فشاری بود که ناگهان از نوک سوزنی می جوشد و بیرون می ریزد؛ حاصل همان خاطرات و دلبستگی ها به گذشته. گذشته ای که گرچه نباید مانع رشد و آینده نگری شود، اما بخشی از زیبایی زندگی به شمار می آید.


انسانیت مشترک در همه طبقات


این نویسنده خاطرنشان کرد: باور دارم همه انسان های روی کره زمین بدون استثنا، چه در بالاترین مرتبه ثروت و قدرت و چه در پایین ترین مرتبه، در ذات خود یکسان هستند. این ذات انسانی با رؤیا زندگی می کند و هر یک از ما لحظه ای خلوت برای پناه بردن به دنیای آرمانی خود داریم. برای من این دنیا همان «اتوپیا» است، جایی که شخصیت ها را شکل می دهم و از محنت های دنیای واقعی فاصله می گیرم.

پیوند سنت و مدرنیته در دهه ۴۰


غریب زاده ضمن اشاره به خاطرات کودکی خود اظهار داشت: دهه ۴۰ شمسی دورانی بود که جامعه ایرانی در گذر از یک مسیر سنتی به مدرنیته قرار داشت. زندگی روزمره با آموزش نوین، وسایل زندگی جدید و رسانه هایی مانند رادیو و تلویزیون در هم آمیخته بود. داستان های من هم محصول همین برهه زمانی است که سنت و تجدد در آن با هم برخورد کردند و نتیجه ای تازه پدید آوردند.
وی اضافه کرد: آن سال ها پر از تصویرهایی بود که در ذهنم نقش بست. از آگهی های تلویزیونی گرفته تا سریال هایی مانند «قمر خانم»، همه این ها به شکلی با زندگی روزمره پیوند می خوردند و بعدها در داستان هایم بازتاب پیدا کردند.

تأثیر متقابل سینما و داستان


این نویسنده در رابطه با ارتباط سینما و ادبیات بیان نمود: فیلم و داستان برای من در طول سال ها به صورت متقابل بر یکدیگر تاثیر گذاشته اند. هیچ وقت از داستان به سینما یا از سینما به داستان حرکت نکردم، بلکه این دو در کنار هم پیش رفتند. بخشی از این علاقه به هنر از فضای خانوادگی من ناشی می شد. مادرم علاقه زیادی به کتاب داشت و برادرم شیفته سینما بود.
غریب زاده افزود: رادیو هم اهمیت بالای ی در زندگی فرهنگی ما داشت. در دهه ۵۰ برنامه های رادیو فرهنگ بخشی از روزمرگی خانه بود و حتی مادرم با وجود نداشتن تحصیلات دانشگاهی، از اخبار و اطلاعات جهان آگاه می شد. این تجربه ها بر جهان بینی من تاثیر گذاشت و در نوشتن داستان هایم حضور پررنگی یافت.


یاد


زاون قوکاسیان معلمی تاثیر گذار در زندگی و سینمای ایران


غریب زاده اظهار نمود: زاون قوکاسیان معلمی بود که نه تنها بر من بلکه بر نسلی از فیلم سازان جوان ایران تاثیر گذاشت. خیلی از شاگردان وی حالا از سینماگران شناخته شده کشور هستند. زاون قوسکیان انسانی شریف بود که همواره حامی اندیشه و هنر باقی ماند.
وی اضافه کرد: به علت بعد مسافت کمتر فرصت حضور در کنار ایشان را داشتم، اما همواره یادش در ذهنم زنده است و افتخار می کنم که یاد وی را گرامی بدارم.


منبع:

0.0 / 5
98
1404/05/18
10:15:50
تگهای خبر: آموزش , دانشگاه , زندگی , زیبایی
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۳
دیدنیهای جاویدانی

چالشیهای جاویدانی

تازه های جاویدانی

جاویدانی