خانوم ماه با معامله دائمی با خدا زندگی می کرد

خانوم ماه با معامله دائمی با خدا زندگی می کرد

به گزارش جاویدانی، او همیشه معامله اش با خداوند بوده است، از هیچکس انتظار کمک نداشته و در راس همه کارها خودش یاری رسان خودش بوده است.



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، زهرا اسکندری:

کتاب «خانوم ماه» روایت گر زندگی و خاطرات همسر شهید شیرعلی سلطانی، معروف به «سردار بی سر»، اهل شیراز است. این اثر در سه فصل مجزا نگارش شده و تصویری نزدیک از زندگی شخصی و تأثیرگذاری های وی ارائه می کند. در «خانوم ماه» نقش همسر شهید در تحولات خانواده و جامعه، خصوصاً در رویارویی با گروههای منحرف قبل از انقلاب اسلامی و تصمیم گیری های مهم در دوران دفاع مقدس، برجسته شده است. شهید شیرعلی سلطانی قبل از شهادت، خود قبرش را در کتابخانه مسجد المهدی (عج) آماده کرده و شب ها با راز و نیاز با خدا در آن به عبادت می پرداخت. وی در این قبر می خوابید و همیشه بدون درنظر گرفتن سر خود آنرا اندازه می گرفت. سرانجام، یکم فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین به شهادت رسید. مقرر است به زودی این کتاب مزین به تقریظ مقام معظم رهبری شود. به همین مناسبت، گفتگویی با نویسنده اثر ساجده تقی زاده انجام شده است.

ایستادگی زن مسلمان، شخصیت عرفانی شهید شیرعلی، و مبارزه با دستگاه ظلم و فرقه ها. آیا این سه محور از ابتدا طراحی شما بود یا در طول مصاحبه ها شکل گرفت؟ چرا از ابتدا تا انتهای کتاب ما با روایت یک خانم بدون هیچ پسوندی مواجه هستیم؟


همیشه وقتی کتاب های در رابطه با همسران شهدا را مورد مطالعه قرار می دادم یک نقدی را برای آنان مطرح می کردم. این نقد در رابطه با این مساله بود که از همسران شهدا فقط برای روایت زندگی شهدا یاد می شد و با رسیدن به فصل شهادت همسرش داستان کتاب نیز به انتها می رسید. خیلی کم به همسر شهید به عنوان کسی که روایتی مستقل برای خود دارد و تصمیمی را در این راستا گرفته است پرداخته می شد.
به همین دلیل دوست داشتم که اولاً روایت از زبان همسر و با تمرکز بر همسر و زندگی خانم مطرح شود. دوم این که اصل مسئولیت های همسر پس از شهادت شروع می شود. در فصل سوم کتاب «خانوم ماه» نیز که مفصل ترین فصل کتاب است به این چالش ها نیز اشاره شده است. این چالش ها شامل مسایل تربیتی، مالی، اجتماعی و فرهنگی می شود که همسران شهدا پس از شهادت با آن مواجهند.

بسیاری می گویند «خانوم ماه» فقط یک زندگی نامه نیست؛ یک الگوی سبک زندگی زن مسلمان ایرانی است. به نظر شما کدام خصوصیت او قابل الگوبرداری برای نسل امروز است؟


بنده تصمیم این را نداشتم تا همسر شهید را به عنوان یک الگو معرفی کنم. هدف اصلی من معرفی سبک زندگی او به عنوان یک مدل زندگی بود. در حال حاضر امکان دارد تعدادی از آن اقدامات در زندگی مان قابل اجرا باشد و برخی دیگر قابلیت اجرا نداشته باشد. برایم مهم بود که نسل جدید بداند که این مدل سبک زندگی وجود داشته است و افرادی که در آن می زیستند خیلی موفق بودند و پیامدهای خوبی را بدست آوردند.
یک بخشهایی از زندگی او و دیگر همسران شهدا قابل توجه است. بخشهایی که مابین همسران شهدا بطور معمول یکسان است. مانند ساده زیستی، فقر و خانواده محوری یا حتی سبک جهادی آنان که مشترک هستند.
اما مساله ای که مختص «خانوم ماه» است در سه مورد خلاصه می شود. اول این که او همیشه معامله اش با خداوند بوده، از هیچکس انتظار کمک نداشته و در راس همه کارها خودش یاری رسان خودش بوده است. حتی در وصیتی شهید از او خواسته بود تا از اسم و عنوانش استفاده نشود و هیچ سهمیه ای از بنیاد شهید را دریافت نکنند. با این اوصاف کسی می تواند چنین شرایطی را قبول کند که با خداوند اتمام حجت کرده باشد و می داند که جز خداوند نباید به کسی تکیه کند.
اول هر فصل از کتاب تفال به حافظ زده شده است. دلیل این کار نگاه عارفانه و رندانه همسر شهید به جهان پیرامون خود است که به مسایل جهان نگاه کوچک و سطحی نداشته اند. آخرین نکته که خیلی مورد توجه خودم نیز قرار گرفت اخلاص او بود. زمانی که از درخواست کردم تا از سختی های زندگی برایم بگوید وی خاطرنشان کرد من هیچ سختی نکشیده ام و سختی ها متعلق به همسران جانبازان و مادران شهدا است.

از آن جایی که مقرر است کتاب تقریظ رهبری را دریافت کند، ساخت روایت باید معیارهای صداقت، اثرگذاری و اصالت داشته باشد. آیا لحظه ای بوده که احساس کنید روایت دارد به سوی اغراق یا اسطوره سازی می رود و مجبور شوید آنرا اصلاح کنید؟


در تعدادی از قسمت های کتاب با خود می گفتم که ای کاش شیرعلی چنین حرف یا چنین کاری را انجام نداده بود. مثلا در جایی از داستان به عروسی اشاره می شود که شیرعلی به جهت اینکه خانواده اش صدای ساز و آواز را نشنوند آنها را از کوشک بیرون می برد. خوب من به عنوان یک زن امروزی علاقه ای ندارم که راوی داستان و قهرمان آن چنین حرفی را بیان کنند. اما با این اوصاف تمام اهتمام خویش را انجام دادم تا به متن اصلی وفادار باشم و تمام حقیقت را بازگو کنم. علیرغم این که بیان چنین مسائلی می تواند در آینده مورد نقد قرار بگیرد اما تمامی ابعاد چه بخش سفید داستان و چه بخش خاکستری آنرا برای مخاطب مطرح کردم تا قضاوت برعهده خود مخاطب قرار بگیرد. بنابراین است که می گویم من قصد تعریف یک الگو را نداشته ام. بیشتر قصد داشتم تا چنین مطالبی را در اختیار مخاطبان قرار دهم و آنان خود تصمیم بگیرند چه برداشتی را از آن داشته باشند.
همچنین من در داستانها از همه افراد مصاحبه گرفتم اما زیاد وارد جزییات نشدم. به سبب این که روایت من شهید نبود بلکه خود خانوم ماه بود. حتی از بخش های جبهه و جنگ نیز خاطره زیادی بازگو نشده است و به روایت همسر پرداخته شده است که شرایط را بازگو کرده اند.

خانوم ماه از کودکی مرگ و رنج را تجربه می کند و گویی از همان بچگی «بار زندگی» روی دوشش گذاشته شده. به نظر شما این رنج های اولیه چه طور شخصیت مادرانه و مقاومت گر او را ساخت؟


رنج در نگاه عرفان اسلامی و ایرانی همیشه بعد منفی نداشته است و گاهی به عنوان بعد مثبت به آن نگاه می شود. نگاه مثبت به تاثیراتی است که به ساختن یک انسان می انجامد. گاهی اوقات انسان ها باید از رنج ها استقبال کنند تا بتوانند از خودشان شخصیت قوی تر بسازند. یک بخش ساخته شدن شخصیت «خانوم ماه» از دل رنج ها، سختی ها و مشکلاتی بود که بر سر راه او قرار گرفت. انسان هایی که ضعیف هستند امکان دارد در مقابل این سختی ها از بین بروند اما انسان های قوی و قدرتمندی که ایمان بالایی دارند از این رنج ها استقبال می کنند تا بتوانند به مرحله بعدی زندگی وارد شوند. آوردن این سختی ها و مشکلات زندگی «خانوم ماه» همان دلیلی بود که موجب شد تا روایت او بیان شود. بر روی جلد هم نوشته شده است «روایتی از زن بدون هیچ پسوندی». دوست نداشتم تا مخاطبان این اثر تصور کنند همچون کتاب های همسران یا خانواده شهدا مقرر است حکایتی از همسر شهید بخوانند. بلکه قصد داشتم تا به نسل جدیدمان زنی را معرفی کنم که اگر همسرش هم شهید نمی شد او باز همین مسیر را طی می کرد.

یکی از تعجب آور ترین لحظات کتاب، جایی است که شیرعلی لباس روحانیت را از تن درمی آورد و می گوید: «من لایق این لباس نیستم.» تواضع شهید تا چه اندازه توانسته بود بر روی خانوم ماه تاثیر بذارد و از یک فرد متواضع بسازد؟


انسان هایی که شخصیت آینه وار و پاکی دارند در همجواری با خوبی ها از یکدیگر تاثیر می گیرند و نمی توانند بی تفاوت باشند. «خانوم ماه» نیز همچین شخصیتی را در خودش داشت که در همه حال آماده تاثیر پذیری بود و این مساله بر روی رشد او خیلی تاثیر گذاشت. در بخشهایی از کتاب اشاره می کند که از همسرش مواردی را آموخته است. از وجود پاک و زلال شهید خیلی تاثیر گرفته اند. مثلا در جایی از کتاب زمانی که عکس امام را که بواسطه شهید شیرعلی بر روی دیوار نصب شده است را می بینند و آغاز به گریه می کنند. این موارد می تواند خصوصیت انسان های خاص باشد.

در قسمتی از کتاب، استفاده از پانوشت ها و واژه های شیرازی مشاهده می شود که توضیحات مفیدی نیز ارایه کرده اند. آیا شما قصد داشتید این سبک و شیوه نگارش را در متن اصلی به کار ببرید؟


دوست داشتم که مخاطبان نه به صورت خیلی پررنگ اما با تعدادی از کلمات و اصطلاحات شیرازی آشنا گردند. تعداد این اصطلاحات زیاد نیست تا برای مخاطب مطالب خسته کننده نباشد اما در حد کوتاه و کم در متن دیده می شود. آن هم به جهت اینکه مخاطب حس کند این کلمات را یک خانم شیرازی بیان می کند. هر از گاهی فضای شیراز، آداب و رسوم و حتی آشی که توسط آنها پخته می شد را بیان کردم. قصد داشتم تا این ادبیات اقلیمی را که با هر استان دیگر متفاوت می باشد و در ارتباط با یک بخش از ناحیه جغرافیایی می شود را تاجایی که امکان دارد برای مخاطبان کتاب به کار ببرم.

با توجه به این که کتاب شما مقرر است مزین به تقریظ مقام معظم رهبری شود و با توجه به تأکیدات ایشان در رابطه با جایگاه شهدا، نقش زنان در زمینه های اجتماعی و خانوادگی، و جایگاهی که برای بانوان قائل هستند، به نظر شما کدام بخش از روایت داستانی کتاب، بالاتر از سایر بخش ها امکان دارد مورد توجه ایشان قرار گرفته باشد؟


من نیز بی تابانه مشتاقم تا ببینم کدام بخش از کتاب مورد توجه مقام معظم رهبری نه به عنوان رهبر یک کشور بلکه به عنوان یک کارشناس کتاب قرار گرفته است. اما احساس می کنم که مساله مهمی که می تواند مورد توجه باشد جایگاه زن در کتاب است. ما در شروع کتاب با یک دختر ۱۳ ساله ای مواجه هستیم که به قول ما شیرازی ها «دست و پا بسته است» اما در فصل آخر کتاب همان دختر به زنی ۶۰ ساله تبدیل گشته است که یک مجموعه ای از افراد خانواده که ۴۰ الی ۵۰ نفر می رسند را اداره می کند. او خانواده خویش را به فرهنگ شهادت هدایت می کند، قبر شهید خویش را به یک مرکز فرهنگی دفاع مقدس برای انقلاب مبدل کرده است و در تمام صحنه های سیاسی و اجتماعی در حد توان خود حضور فعالی دارد. این نکته شاید بتواند مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفته باشد که، یک زن دور از تمام ماجراهای سیاسی به یک فرد حماسه ساز تبدیل می شود.

بازخورد دریافتی شما از کتاب چه بود؟


کتاب برای نخستین بار در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسید و پیش از تقریظ توانست به چاپ دهم نیز برسد و بازخورد خوبی را بدست آورد. در حال حاضر کتاب توانسته است پس از تقریظ به چاپ بیست و پنجم نائل شود. من یک معلم هستم و با نسل جدید خیلی برخورد دارم. ما گاهی در کلاس کتاب و رمان می خوانیم و به اصرار شاگردان کلاسم این کتاب خوانده شد. بازخوردی که از این نسل دهه نودی توانستم دریافت کنم خیلی جالب تر از بازخوردهای دیگران بود. به سبب این که این نسل احساس می کنند با دنیای متفاوتی روبرو شده اند. مثلا تعداد بچه هایی که در آن زمان متولد می شد برای آنان تازگی داشت و می گفتند چقدر در دل داستان تولد زیاد است. بخش های عاطفی و احساسی داستان خیلی توانسته بود بر روی آنان اثر بگذارد. در دو سه سال اخیر که چنین طرحی را برگزار کردیم به این نتیجه رسیدم که اگر ما بتوانیم برای نسل جدید با صداقت روایت نماییم می تواند مورد استقبال آنان نیز قرار بگیرد.

مدت زمان نگارش شما برای این اثر چه مقدار بود و در زمان نگارش چنین اثری با چه چالش هایی رو به رو بودید؟


از سال ۹۴ با خانوم ماه آشنا شدم و در سال ۹۵ مصاحبه ها به انتها رسید. ابتدا در یک مرحله کار را بصورت رمان به نگارش درآوردم و به برخی از اساتیدم کتاب را برای مطالعه سپردم. بازخورد اولیه پیش از چاپ کتاب این بود که کاش کتاب به صورت رمان به نگارش درنمی آمد و خود شخصیت خانم جلو می رفت و هیچ شخصیت خیالی دیگری در آن وارد نمی شد.
بنابراین تصمیم گرفتم تا اثر را به یک مستند داستانی تبدیل کنم و بخش های تخیلی را به یک روایت خالص و ساده تبدیل کنم. مهم ترین چالشی که امکان دارد هرکسی با آن روبرو باشد انتخاب ناشر است برای تحویل کار نهائی. این مسیر مقداری طول کشید اما همانطور که پیکر شهید به مشهد رفت و بعد به شیراز آمد اثر نوشته شده شان هم نیز توسط انتشارات آستان قدس انجام شد.
من در داستانها از همه افراد مصاحبه گرفتم اما زیاد وارد جزییات نشدم. به سبب این که روایت من شهید نبود بلکه خود خانوم ماه بود. حتی از بخش های جبهه و جنگ نیز خاطره زیادی بازگو نشده است و به روایت همسر پرداخته شده است که شرایط را بازگو کرده اند.
بطور خلاصه، هم اکنون امکان دارد بعضی از آن اقدامات در زندگی مان قابل اجرا باشد و برخی دیگر قابلیت اجرا نداشته باشد. اول اینکه او همیشه معامله اش با خداوند بوده، از هیچکس انتظار کمک نداشته و در راس همه کارها خودش یاری رسان خودش بوده است. دلیل این کار نگاه عارفانه و رندانه همسر شهید به جهان پیرامون خود است که به مسائل جهان نگاه کوچک و سطحی نداشته اند.
0.0 / 5
5
1404/08/30
10:34:50
تگهای خبر: زندگی , طراحی , فرهنگ , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۴
تازه های جاویدانی

جاویدانی