حجت الاسلام فرجادی: استراتژی امام هادی(ع) تغییر طرح واره های ذهنی انسان ها بود

حجت الاسلام فرجادی: استراتژی امام هادی(ع) تغییر طرح واره های ذهنی انسان ها بود

جاویدانی: حجت الاسلام والمسلمین سید محمد فرجادی اظهار داشت: امام هادی(ع) به اصلاح طرح واره های ذهنی انسان پرداخت و شیوه چگونه زیستن را آموخت.


این پژوهشگر مذهبی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا اشاره كرد: انسان ها تنها به اتكای رفتار خویش نمی توانند زندگی خودرا دگرگون كنند. استراتژی امام هادی (ع) تغییر دادن طرح واره های ذهنی آدم ها بود یعنی انسان به زندگی چگونه نگاه كند.
وی با طرح این سوال ك ه سبك زندگی از كجا آمده است؟ اظهار نمود: كسی كه سبك زندگی را به وجود آورده برمبنای طرح واره های ذهنی به وجود آورده است یعنی ذهنیت انسان ها چگونه است؟ چونكه این ذهنیت است كه بیرون از خودرا ایجاد می كند، امام هادی (ع) در جامعه ذهنیت، تصور و ملاك لذت های افراد را عوض كرد و شیوه چگونه زندگی كردن را به آنها آموخت.
فرجادی اضافه كرد: استراتژی امام هادی (ع) اخلاق نیست بلكه سبك زندگی دینی است و سبك زندگی دینی به معنای راست رفتاری نیست؛ سبك زندگی امری ذهنی است.
این محقق دینی اشاره كرد: امام هادی (ع) از ابناء الرضا است، پس از امام رضا (ع) انقلاب فرهنگی بزرگی در باب گفت و گو آزاد ایجاد شد؛ البته نظرعلامه طباطبایی این است كه مأمون این را بر مبنایی سیاستی ایجاد كرد، شخصیت شناسی مأمون باز بسیار عجیب است و شهید مطهری در این مورد می گوید: حتی برخی گفته اند مأمون شیعه ای امام كش است، اما فضای بسیار بازی در گفت وگوی انسانی ایجاد كرد یعنی؛ امام رضا (ع) فارغ از یك موقعیت سیاسی كه به او استحكام، استیلا و قدرت بدهد مجبور شد كه با جهان باز و جهان آزاد گفت و گو داشته باشد، این گفت و گو درخشش بالایی داشت، افراد حضور می یافتند و امام رضا (ع) را مورد پرسش گری قرار می دادند.
او گفت امام رضا (ع) در ارتباط با منطق انسانی با آنها گفت و گو می كرد و با هر گروهی با زبان خودشان سخن می گفت، اگر با مسیحی مواجه می شد با زبان انجیل با او سخن می گفت، اگر با متریالسیم رو به رو می شد از دلیلهای عقلی استفاده می كرد، آنقدر این فضا امام رضا (ع) را برجسته كرد كه تعبیر عالم آل محمد به او داده شد.
حجت الاسلام فرجادی اظهار نمود: پس از امام رضا (ع) به سبب این فضای پررنگی كه به وجود آمده بود فرزندان ایشان تا امام حسن عسگری (ع) ابناء الرضا شناخته می شدند و جو سیاسی سختی بر ابناء الرضا حاكم شد به سبب اینكه در آزادی گفت و گو توجه انسان های دیگر به امام رضا (ع) جلب شده بود و این خطر در زمان جواد ائمه هم بود بدین سبب دستگاه حاكم احساس خطر كرد و به صورتی شیوه سر به نیست كردن خاموش را برای ابناء الرضا به كار گرفت و برای امام هادی (ع) و امام حسن عسگری (ع) شرایط حادتری را ایجاد كرد و كلاً ارتباط آنها را با جامعه قطع كرد اما سیاست خلفای عباسی سیاستی یكسان بود كه ابناء الرضا زیاد عمر نكنند.
این محقق دینی با بیان این مطلب كه امام هادی (ع) تسامح گری، رواداری، بردباری را در برخورد با مخالفین داشت تا جایی كه مادر خلیفه زمان خودش از مریدهای وی بود؛ ابراز كرد: امام هادی (ع) با اهل سنت و مسیحی ها وارد گفت و گو می شد و آنها تغییر موضع می دادند، این فضا فضایی است كه در آن عمل دینی وجود دارد، با وجود تشتت هایی كه ارباب مذاهب دیگر مانند؛ صوفی گری، هندویسم، بودیسم وارد جامعه كرده بودند. مردم نماز می خواندند، روزه می گرفتند و اعمال حج را انجام می دادند.
وی ادامه داد: انسان ها برمبنای طرح واره های ذهنی خود به دنیا نگاه می كنند، این طرح واره های ذهنی چیست؟ تصویرهای ذهنی از لذت، غم و شادی ها یعنی انسان نگاه می كند كه چه چیزی به او لذت می دهد و چه چیزی او را می رنجاند.
فرجادی با اشاره به اینكه در زمان امام هادی (ع) تحریف به حد اعلا خود رسیده بود بیان كرد: در زمان تحریف نمی توان با عمل به جنگ عمل رفت و نمی توان حتی با اعتقادات به جنگ اعتقادات رفت یا مناظره برگزار كرد و باید به این توجه كرد كه انسان ها از چه چیزهایی لذت می برند و چه چیزهایی انسان ها را مورد رنج قرار می دهد، یعنی؛ سبك زندگی انسان ها را غمگینی، شادی، رنج و لذت آنها تعیین می كند و برای همین بود كه امام هادی (ع) به اصلاح طرح واره های ذهنی انسان ها پرداخت.
این محقق مذهبی اظهار نمود: روزی امام هادی (ع) را بازداشت كردند و به مجلس شراب خواری در دارالخلافه بردند. فردی كه در مسند قدرت بود به امام هادی (ع) شراب تعارف كرد و امام در پاسخ فرمودند: " پوست، گوشت و خون من با این ماده بیگانه است، من را از مصرف آن معذور بدان." در ادامه به امام (ع) می گوید: اگر شراب نمی نوشی پس برای ما ساقی گری كن، اما امام (ع) استنكاف می كند. فرد می گوید: حداقل چیزی بگو و بزم ما را گرم كن و امام هادی (ع) شعری می خواند با مضمون؛ مرگ، مرگ اختتام لذت هاست و طرح واره های ذهنی افراد آن بزم را نسبت به لذت تغییر می دهد و نتیجه آن می شود كه حتی خلیفه هم به گریه می افتد و انقلاب روحی در افراد حاضر در آن مجلس رخ می دهد، اینجا اخلاق كاری نمی كند، به عبارتی زمانی كه انسان درگیر لذت ها و رنج هاست اخلاق كاری نمی كند و فقط ذهنیت انسان ها را تغییر می دهد.
وی اشاره كرد: وقتی ذهنیت انسان ها عوض می شود یك عمل عاشقانه اتفاق می افتد. ذهنیت ها نسبت به قدرت، لذت، آزادی و… عوض می شوند، تنها عمل دینی كافی نیست و همراه با آن باید روح و ایمان دینی باز وجود داشته باشد.
فرجادی افزود: نباید به كسانی نگاه نماییم كه به صرف عمل دینی كار دینی انجام می دهند: در ارتباط با همین سوژه امام صادق (ع) می فرماید: " به طولانی كردن ركوع و سجود كسی نگاه نكنید، برای اینكه شاید این چیزی باشد كه به آن عادت كرده، باشد كه اگر تركش كند وحشت می كند، ولیكن به راستی در گفتارش نگاه كنید. " ما تا نتوانیم تصورهای افراد را در مورد دنیای مطلوبشان اصلاح نماییم چیزی تغییر نخواهد كرد. تصویر ذهنی كه فرد از لذت دارد موجب می شود كه آن كار را انجام دهد، حال این عمل امكان دارد از نظر فقاهتی عملی دینی یا غیر دینی باشد، وقتی كسی در دنیای مطلوبش در طرح واره های ذهنی اش برای زیستن به دنبال ثروت فراوان است، آیا می شود با این فرد در ارتباط با رباخواری نكردن صحبت كرد؟ در حالیكه ربا برای او لذت دارد به سبب اینكه می خواهد به ثروت برسد و تا طرح واره ذهنی ثروت را در او تغییر ندهیم هیچ اتفاقی در او رخ نخواهد داد.
وی اظهار داشت: امروزه در جامعه ی ما جای حكمت خالی است یعنی؛ طرح واره ذهنی مبتنی بر چگونه زیستن، حكمت چیست؟ در توضیح آن می توانیم بگوییم مانند این است كه: "هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران باز بپسند و آنچه برای خود ناخوش می داری برای دیگران ناخوش بدار."
فرجادی برای فهم بهتر این مسئله به نقل روایتی از امام هادی پرداخت و اظهار داشت: حسن بن مسعود می گوید؛ به محضر مولایم امام هادی (ع) رسیدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برایم رخ داده بود، انگشتم زخمی شده و شانه ام بر اثر تصادف با اسب سواری آزار دیده و در یك نزاع غیرمترقبه لباس هایم پاره شده بود، به این سبب با ناراحتی تمام در حضور آن گرامی گفتم؛ عجب روز شومی برایم بود! خدا شر این روز را از من باز دارد؛ امام هادی (ع) فرمود: ای حسن! این چه سخنی است كه می گویی با اینكه تو با ما هستی، گناهت را به گردن بی گناهی می اندازی! [روزگار چه گناهی دارد!]
حسن بن مسعود می گوید: با شنیدن سخن امام به خود آمدم و به اشتباهم پی بردم، گفتم: آقای من! اشتباه كردم و از خداوند طلب بخشش دارم، امام فرمود: ای حسن! روزها چه گناهی دارند كه شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات می شوید به ایام بدبین می شوید و به روزگار بد و بیراه می گوئید، حسن اظهار داشت: ای پسر رسول خدا، برای همیشه توبه می كنم و دیگر عكس العمل رفتارهایم را به روزگار نسبت نمی دهم، امام در ادامه فرمود: ای حسن! بطور یقین خداوند متعال پاداش می دهد و عقاب می كند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات می كند (بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲)
وی ابراز كرد: از این بیان به روشنی معلوم می شود كه بخش بزرگی از مصیبت ها و دردها و رنج های انسان و جامعه به جهت دستاوردها و عملكرد خود انسان است.
این محقق مذهب: گفت امروزه روانكاوهای مطرح دنیا می گویند: "نهایت روانشناسی این است كه فرد را با مسؤولیت خودش رو به رو كند، " ما باید انسان مسؤول در جامعه بسازیم و همین انسان مسؤول فردا از اخلاق تبعیت می كند، ایثار می كند، خیانت نمی كند، امروزه روحانیت باید طرح واره هایی از این قبیل را ترویج دهد كه چگونه زندگی نماییم.
فرجادی اضافه كرد: امروزه جوانانی كه باید پای منبرها باشند به سبب اینكه پاسخ خودرا پای منبر دریافت نمی كنند به سراغ منابع دیگری برای دریافت آن می روند مانند: ورزش یوگا یا تغییر دین به مسیحیت، چرا جوانان ما مسیحی می شوند؟ مسیحیت طرح هایی جهت زندگی كردن به افراد نمایش می دهد، امروزه ما چه طرح هایی برای زیستن نمایش می دهیم؟ كسی برای حر اصول اعتقادی تدریس نكرد و فقه او باز عوض نشد بلكه طرح واره های ذهنی حر یعنی لذت‎ ها، رنج ها و شادی های وی عوض شد.



5.0 / 5
4175
1397/12/20
14:34:43
تگهای خبر: فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۳
جاویدانی