علیرضا قائمی نیا:
فلسفه دین اسلامی مبتنی بر پارادایم اسلامی است
به گزارش جاویدانی حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا در نشست چیستی و امكان فلسفه دین اسلامی اظهار داشت: فلسفه دین اسلامی مبتنی بر پارادایم اسلامی است.
به گزارش جاویدانی به نقل از مهر، اولین پیش نشست علمی همایش ملی فلسفه دین اسلامی با عنوان نشست چیستی و امکان فلسفه دین اسلامی تحت نرم افزار اسکایپ و با حضور حجت الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی نیا، حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفری، رضا اکبری و رسول رسولی پور اجرا شد. در این جلسه علمی که به همت قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری برخی مؤسسات علمی همچون مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، هر یک از اساتید دیدگاه ها و نکات خودرا درباره چیستی و امکان فلسفه دین اسلامی بیان نمودند. رضا اکبری بعنوان اولین سخنران نشست در ابتدا اظهار داشت: ما نمی توانیم از اصطلاحات به شکل دلخواه استفاده نمائیم و در مقابل استفاده از اصطلاحات یک وظیفه اخلاقی داریم. همین طور مقبولیت اصطلاح در جامعه علمی هم حائز اهمیت می باشد. اگر از اصطلاحی بدون دقت استفاده گردد در جامعه علمی مقبولیت نخواهد یافت. پس اگر از اصطلاح فلسفه دین اسلامی استفاده می نماییم باید دقیقاً روشن نماییم که مقرر است چه اتفاقی رقم بخورد. وی ادامه داد: نکته دیگر که لازم است دقت شود این است که کلمات سیال هستند و مفهوم آنها ممکنست تغییر کند. اصطلاحات مختلفی در فضای علمی کشور ما بکار رفته است که در ضمن زمان تغییر کرده اند. کلام جدید، مسائل جدید کلامی، کلام عقلی، الهیات به مدلول الاخص، الهیات فلسفی، کلام تطبیقی، دین شناسی مقایسه ای، الهیات اسلامی و مانند این اصطلاحات امروزه در ادبیات دین شناسی در کشور ما به کار می رود و اگر مقرر است از اصطلاح فلسفه دین اسلامی استفاده گردد باید دید نسبت آن با این اصطلاحات چیست؟ اکبری با طرح پرسشی به صحبت های خود ادمه داد و اظهار داشت: باید دید ایجاد یک اصطلاح جدید فقط بکار بردن یک اصطلاح زیباتر، به تعبیری واژه پراکنی صرف است یا مقرر است اتفاق جدیدی رقم خورد و ایجاد اصطلاح جدید بنا بر ضرورتی بوده است؟ اکبری اظهار داشت: نکته سومی که باید توجه گردد واژه اسلامی در این اصطلاح است. آیا در ادبیات علمی فلسفه دین در دنیا اصطلاح مشابهی بکار رفته و اگر بکار رفته چه کارکردی داشته است و به تبع اگر ما می خواهیم از این اصطلاح استفاده نمائیم چه کارکردی می تواند داشته باشد؟ با جستجو می یابیم که در ادبیات معاصر از اصطلاح فلسفه دین مسیحی و یهودی استفاده شده، بااینکه این کاربرد محدود و اندک است، اما در این کاربردها قالب محتوا با آنچه در فلسفه دین مشاهده می نماییم یکی است یعنی درباره تجربه دینی، مسئله شر، کثرت گرایی دینی و مانند آن بحث شده است. اکبری در ادامه ضمن تاکید بر کاربرد اصطلاح فلسفه دین مسیحی و یهودی در فلسفه دین رایج به تبیین کارکرد این اصطلاحات پرداخت و اظهار داشت: این اصطلاحات با دو کارکرد به کار رفته اند، یکی اینکه از منظر مسیحیت با یهودیت چه مسائلی را می توان وارد فضای فلسفه دین نمود و دوم اینکه اندیشمندان و متألهان مسیحی یا یهودی چه پاسخی به مسائل فلسفه دینی دارند. وی باتوجه به کارکردهای فلسفه دین اسلامی اشاره کرد: بدین سبب اگر امروزه بخواهیم از اصطلاح فلسفه دین اسلامی استفاده نمائیم با دو کارکرد امکان پذیر است یکی اینکه ببینیم چه مسائلی را از منظر اسلام می توانیم وارد حوزه فلسفه دین نماییم و دیگر اینکه ببینیم اندیشمندان مسلمان چه بحث هایی را در حوزه مسائل فلسفه دین مطرح کرده اند. اکبری در انتهای سخنان خود اظهار داشت: برای ورود به حوزه هر یک از این دو کارکرد اقتضائاتی هست که باید به آنها توجه گردد. مثلاً اگر بخواهیم دیدگاه اندیشمندان مسلمان را در حوزه مسائل فلسفه دین مورد توجه قرار دهیم باید همه اندیشمندان اسلامی در حوزه های الهیات، فلسفه، کلام، تفسیر، اصول و دیگر دانش های مرتبط مورد توجه باشند و به صورت تخصصی درباره آنها کار شود. فضای علمی حوزه فلسفه دین در جهان کاملاً شناخته شود. برخی ابزارهای فلسفی خودمان را تقویت نماییم و توانایی مسئله یابی پیدا نماییم و به تبع امکان بازپژوهی و بازپردازش نکات و اندیشه ها را به زبان معاصر داشته باشیم. در حوزه کارکرد دوم یعنی ورود مسائل جدید از منظر اسلام به حوزه فلسفه دین نیز مهمترین اقتضا امکان سنجی ورود مسائل جدید است. در ادامه این جلسه حجت الاسلام جعفری با بیان چند نکته مقدماتی بحث خودرا شروع کرد. وی ابتدا با اشاره به اینکه تعریف دقیق جامع و مانع از رشته های علمی به سبب شکل گیری آنها در طول زمان ممکن نیست، فلسفه دین را هم از این قاعده مستثنی ندانست و اشاره کرد: ارائه تعریفی جامع و مانع که برمبنای همه مؤلفه های مقوم فلسفه دین باشد ممکن نیست. بدین سبب بنظر می رسد برای دسترسی به تعریفی از یک رشته، راه ممکن، بررسی تاریخ اندیشه گی آن رشته نزد اندیشمندان و متخصصان آن رشته است تا به درکی از حدود و ثغور آن رشته برسیم، گرچه ممکنست در همین پروسه هم اختلاف نظراتی وجود داشته باشد. وی ادامه داد: نکته دیگر این است که هر رشته علمی یک هویت جمعی دارد و فقط ناظر به یک نظریه یا مجموعه ای از گزاره های خاص نیست. بدین سبب نمی توان به دیدگاه فرد خاص یا دیدگاه تعداد کمی از صاحب نظران شناخته شده و مطرح بسنده کرد. همین هویت جمعی رشته می تواند در اینکه یک دانش می تواند قیدی را بپذیرد یا خیر مؤثر باشد. بدین سبب اگر دانشی در بستر معینی شکل گرفته و رشد کرده لزوماً نمی توان الزامات آن بستر را به چیستی آن رشته تسری دارد. حجت الاسلام جعفری اظهار داشت: نکته دیگر دشواری بررسی چیستی عناوین ترکیبی است. گاه یک امر آبژکتیو مورد بررسی قرار می گیرد و گاه یک امری که عنوان آن هم ترکیبی و تلفیقی است. بررسی و شناخت چیستی فلسفه های مضاف که فلسفه دین هم یکی از مصادیق آنست ما را با همین دشواری مواجه می کند. در ترکیب فلسفه دین با واژه های فلسفه و دین مواجهیم که درباره هر یک و نحوه ترکیب آنها دیدگاه ها و نظرات مختلفی وجود دارد که می تواند در تعریف و بیان چیستی فلسفه دین و حدود و ثغور آن و احیاناً جهت داری آن مؤثر باشد. جعفری افزود: در فلسفه های مضاف ما به بررسی مبادی تصوری و تصدیقی مضاف الیه که می تواند یک واقعیت یا یک دانش باشد، می پردازیم. در فلسفه دین ما با یک واقعیت به نام دین مواجه هستیم که به بررسی مبادی تصوری و تصدیقی، پیش فرض ها، روش و حتی مدعیات آن با نگاه فلسفی و عقلی می پردازیم. یعنی بررسی عقلانی دین که هم کلیت دین و هم موضوعات دین را در بر می گیرد. در این بررسی عقلانی، روش بسیار مؤثر است. مثلاً در فلسفه دین تحلیلی این روش تحلیلی منطبق بر رئالیسم انتقادی محصول خاص خودرا بوجود آورده است یا در فلسفه دین قاره ای روش تحلیلی به رسمیت شناخته نشده و در قسمتی از فلسفه دین قاره ای روش هرمنوتیکی و در بخشی مثلاً دیدگاه اگزیستانسیالیستی حاکم است. مبتنی بر همین نکته می توان اظهار داشت که می توانیم فلسفه دین اسلامی داشته باشیم که روش خاص خودرا دارد. عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) اشاره کرد: فلسفه دین اسلامی دقیقاً به مفهوم فلسفه اسلامی دین است که البته کاملاً با فلسفه دین اسلام که به مفهوم الهیات فلسفی است، متمایز است. وی در تعریف فلسفه دین اسلامی اظهار داشت: فلسفه دین اسلامی یعنی از منظر تفکر فلسفی اسلامی به دین نگاه کردن. مسائل آن همان مسائلی است که در فضای فلسفه دین موجود به آنها پرداخته می شود ولی این مسائل بر اساس تفکر فلسفی اسلامی مورد توجه قرار می گیرد. فلسفه دین با وصف اسلامی ناظر به غایت و هدف دین نیست. ناظر به موضع فیلسوف نیست، حتی ناظر به تدین فاعل شناسا نیست. بدین سبب نوع جهان بینی و به لحاظ روشی که می توانیم در فلسفه اسلامی پیدا نماییم، می توانیم به فلسفه دین اسلامی دست یابیم. پس فلسفه دین اسلامی به مفهوم فلسفه اسلامی دین است که هم در روش و هم در محتوا می تواند در ارزیابی عقلانی ما نسبت به دین تأثیرگذار باشد. از نظر روشی به همان روش فلسفه اسلامی عمل می کند و مبتنی بر روش قیاسی و برهانی پیش می رود و به لحاظ محتوا چون در فلسفه اسلامی غنای مباحث هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی وجود دارد، این غنای موجود می تواند به فلسفه دین هم منتقل شود. سومین سخنران این جلسه رسولی پور بود. وی در ابتدا بر دقت در کاربرد اصطلاحات تاکید نمود. ایشان همین طور تاکید نمود گرچه رسیدن به اجماع در تعریف رشته های علمی دشوار است اما این بدان معنا نیست که کاری صورت گیرد که امری غیر عادی در بین صاحب نظران آن رشته تلقی شود. فلسفه دین یعنی فلسفه ورزی درباره دین. اما به جهت اینکه بدانیم خردورزی یا فلسفه ورزی چه خاصیت ای دارد مناسب می باشد به دیدگاه آنتونی کنی در کتاب «ایمان چیست» دقت نماییم. وی در این کتاب بعد از یک بحث تاریخی به این نکته توجه می کند که ارسطو فضیلت را در رعایت حد وسط می داند و با تاکید بر اینکه نمی توان برای خردورزی حد وسطی تعیین نمود، در خلال بحث خود به این نکته اشاره می کند که حد وسط خردورزی حد میان زودباوری و افراط در پذیرش استدلال ها می باشد. حال وقتی از فلسفه دین سخن می گوئیم در واقع از کاربست عقلانیت درباره پدیده ای به نام دین سخن می گوئیم و بر اساس بررسی فلاسفه دباره عقل باید بگوییم که عقل پرسش گر و به تعبیری وحشی است و هیچ حد و مرزی در پرسش گری نمی شناسد و مثلاً وقتی در حوزه دین وارد می شود مهمترین موضوع دینی یعنی خدا را نیز مورد پرسش قرار می دهد. وی افزود: بدین سبب در پاسخ به چیستی فلسفه دین باید پاسخ دهیم فلسفه دین ارزیابی عقلانی دین بدون حد و مرز و بدون قید و بند و البته با رعایت تعادل است. رسولی پور اظهار داشت: بر این اساس من سه وجه برای فلسفه دین اسلامی می بینم: ۱. فلسفه دینی که موضوعش بررسی و پرسش گری درباره دین اسلام است. پس فلسفه دین اسلامی یعنی فلسفیدن درباره دین اسلام با عناوین عامی که در همه ادیان وجود دارد. ۲. فلسفه دین اسلامی یعنی ببینیم اندیشمندان مسلمان درباره مسائل عامی که در این رشته وجود دارد چه تلاشی کرده اند و بدین سبب فلسفه دین اسلامی یعنی بررسی تلاش اندیشمندان مسلمان در حوزه های عام فلسفه دینی و ارزیابی و مقایسه آنها با تلاش سایر اندیشمندان در سایر نحله ها و مکاتب. ۳. فلسفه دین اسلامی یعنی اسلامی کردن فلسفه دین. یعنی مبانی، رویکردها و اهداف این شاخه معرفتی را اسلامی نماییم. یعنی مبتنی بر یک دیدگاه توحیدی و دیدگاه مبتنی بر قرآن کریم و سایر منابعی که در اسلام مورد تاکید است قرار دهیم. وی افزود: این تعریف با دو تعریف نخست بسیار متفاوت می باشد. اما از نظر بنده هر سه وجه گفته شده امکان پذیر است. باوجود اینکه آنچه محصول دیدگاه سوم است در کشور ما با اشکالاتی مواجه می باشد و بنده نسبت به آن نقد دارم اما مبتنی بر آنچه در سایر سنت های دینی واقع شده این وجه سوم نیز قابل پذیرش است. چونکه در سنت های دینی دیگر مانند مسیحیت و یهودیت نیز این دغدغه وجود داشته و مثلاً پلانتینکا در دو سخنرانی به وظایف فلاسفه دین مسیحی در مقابل فلاسفه دین به اصطلاح سکولار پرداخته است. وی اشاره کرد: بدین سبب در این وجه سوم فیلسوف دین متعهد به یک دین در مقابل فلاسفه دین ملحد یا حتی خنثی می تواند به مباحث حوزه فلسفه دین جهت دهد و به اصطلاح آنها را هدفمند کند. بدین سبب مبتنی بر این وجه سوم در فلسفه دین اسلامی اولاً باید مبتنی بر مبانی الاهی و توحیدی بحث نماییم و ثانیاً مراقب باشیم کسانی که در این عرصه تربیت می شوند و مطالعه می کنند به سمت جریان هایی که بی بنیان هستند یا مخالف جریان الهی اند، نروند. دکتر رسولی پور در انتهای سخنان خود اظهار داشت: باید پذیرفت که جریان الحاد از مراکز آکادمیک استفاده می نماید و تلاش می کند تا مبانی و جهت تربیت شدگان در حوزه مباحث معرفتی به سمت جریان الهی نباشد. در نهایت تاکید می کنم که فلسفه دین به هر سه وجهی که بیان شد امکان پذیر است اما آنچه محصول وجه سوم در ایران است معلول و معیوب است و می توان درباره آن به بحث و نقد پرداخت. حجت الاسلام قائمی نیا آخرین سخنران این جلسه علمی بود. وی در ابتدا به چند نکته اشاره نمود و اظهار داشت: درباب استفاده از واژه ها به خصوص واژه اسلامی در جامعه ما افراط و تفریط هایی وجود دارد و بنده نیز موافقم که باید این واژه ها با دقت بکار رود. این تنها درباب واژه اسلامی نیست. مثلاً سینمای متعالیه یا سیاست متعالیه برمبنای حکمت متعالیه اصطلاحاتی است که به کار می رود و البته معتقدم باید در کاربرد اینطور واژه ها دقت نمود و افراط و تفریط نشود. البته درباره فلسفه دین اسلامی معتقدم این واژه را می توان و باید بکاربرد که در ادامه دلیلهای خودرا درباره آن توضیح خواهم داد. قائمی نیا درباره مقبولیت در جامعه علمی نیز اظهار داشت: لزوماً همه افرادی که بعنوان صاحب نظر در یک حوزه شناخته می شوند احاطه کامل به همه مباحث ندارند و مثلاً عدم استفاده از یک واژه توسط آنها نمی تواند به مفهوم عدم مقبولیت آن اصطلاح باشد. مثلاً در دیداری که با پلنتینکا داشتیم ایشان اذعان کرد که از مباحث اسلامی هیچ اطلاعی ندارد و هیچ مطالعه ای درباره قرآن نداشته است اما در عین حال تاکید می کرد که دین حق مسیحیت است. روشن است که برای ایشان بعنوان یک چهره شاخص در فلسفه دین، فلسفه دین اسلامی مقبولیت ندارد اما به نظر نمی رسد بتوان نظر ایشان را در این مورد ملاک قرار داد. ایشان سپس اضافه کرد: اگر بخواهیم برای کاربرد اصطلاحات تحلیل علمی داشته باشیم، من در وهله نخست میان دانش های سخت مانند فیزیک، شیمی و امثال آن با دانش های نرم مانند جامعه شناسی و روانشناس تفاوت قائلم. در دانش های سخت بکار بردن این اصطلاحات و قیود به سهولت امکان پذیر نیست اما در دانش های نرم این اصطلاحات را با لحاظ حساسیت و دقت با سهولت بیشتری می توان به کار برد. مدیر قطب علمی فلسف دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباب مقبولیت اصطلاحات در دانش های نرم اشاره کرد: مقبولیت آنها نیاز به زمان دارد. حتی در دانش های سخت هم اصطلاحات در همان ابتدا با مقبولیت مواجه نبوده اند. مثلاً مشخص نیست اصطلاحاتی مانند جرم یا انرژی یا انرژی اتمی از همان ابتدا با مقبولیت جامعه علمی مواجه بوده است. وی ادامه داد: بنظر می رسد بحث و بررسی درباره واژه ها و اصطلاحات و گفت وگوهای علمی به مقبولیت آنها در جامعه علمی کمک می نماید و نیاز به گذشت زمان است. علاوه بر آن مقبولیت اصطلاحات در علوم انسانی ملاحظات خاص خودرا دارد. قائمی نیا در ادامه اظهار داشت: به هر حال تاکید می کنم که کاربرد این اصطلاحات باید با دقت باشد و هم از افراط آن پرهیز کرد و هم در آن تفریط نورزید. همانطور که دوستان دیگر هم اشاره کردند اصطلاحاتی مانند فلسفه دین یهودی و مسیحی نیز در ادبیات فلسفه دین رایج بکار رفته و حتی چندین کتاب با عنوان فلسفه دین اسلامی به نگارش در آمده، بااینکه نمی خواهم در اینجا درباره قوت و ضعف آنها قضاوت کنم اما کاربرد این اصطلاح را در ادبیات فلسفه دین رایج نشان میدهد. وی ادامه داد: همین طور در کتب بسیاری بخش هایی به دیدگاه های فلاسفه اسلامی اشاره دارد. بدین سبب مشکل اصلی خود اصطلاح نیست. نکته دیگر این است که بنده درباره فلسفه دین، فلسفه دین اسلامی و حتی عقل میان مقام تعریف و مقام تحقق تمایز می نهم. عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تشریح مثالی به بحث خود ادامه داد و اظهار داشت: فرض کنید بپذیریم که فلسفه دین خردورزی متعادل درباره دین است – که البته درباره این تعریف هم نکاتی مطرح است – اما آیا در مقام تحقق هم فلسفه دین معاصر چنین بوده و عقل به همین معنا و مطابق همین تعریف در آن بکار رفته است یا در مقام تحقق فراز و نشیب داشته است؟ فلسفه دین در بدو پیدایش خود رنگ تحلیلی داشته و همین اواخر است که فلسفه دین قاره ای در حال اعلام وجود است و بعنوان یک دیسیپلین مشخص مطرح می شود و در عین حال در فلسفه دین قاره ای هم عقل به آن شکل که در تعریف ذکر شده به کار نرفته است. بله در مقام تعریف می توان سخن از اعتدال عقل گفت، حتی برخی گفته اند فلسفه دین از توجیه باورهای دینی بحث می کند و یا فلسفه دین را به نگاه عقلی نسبت به مسائل دینی تعریف کرده اند؛ اما همه اینها در مقام تعریف است، اما اگر در مقام تحقق نگاه نماییم به تعبیری با همان شباهت خانوادگی ویتگنشتاینی مواجهیم و فلسفه های دین داریم نه یک فلسفه دین واحد، حتی در فلسفه دین تحلیلی هم یک فلسفه دین واحد نداریم و با فلسفه های دین گوناگون تحلیلی مواجهیم. هر یک از این فلسفه های دین برای خود پارادایمی دارند و البته دو به دو یا چند به چند با هم اشتراکاتی دارند ولی هر کدام را باید یک فلسفه دین با پارادایم خاص خود دانست. قائمی نیا افزود: بدین سبب باید تشخیص دهیم که فلسفه های دین محقق در چه محدوده هایی قرار می گیرند. نکته دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم این است که بنده نسبت به فلسفه دین بیشتر نگاه فلسفه علمی دارم. فلسفه دین هم از منظر فلسفه علم یک دانش است و برای خود پارادایم خاصی دارد. این پارادایم مبانی معرفت شناختی و متافیزیکی خاصی دارد. روش های خاصی دارد. مسائل خاصی دارد و نظریه های خاصی دارد، البته با یک علم بلوغ یافته مواجه نیستیم اما آنچه در فلسفه علم درباره دانش ها بیان شده، اختصاص به علوم سخت ندارد و علوم نرم را هم شامل می شود و فلسفه دین هم از آن مستثنی نیست. بدین سبب در فلسفه دین اسلامی هم به همین نحو است، یعنی فلسفه دین اسلامی فقط آنچه فلاسفه مسلمان در حوزه دین گفته اند یا فقط مسائل دین اسلام نیست. مدیر قطب علمی فلسف دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در آخر اظهار داشت: فلسفه دینی اسلامی خوانده می شود که مبتنی بر پارادایم اسلامی باشد بدین سبب می تواند مبانی – متافیزیکی، معرفت شناختی، انسان شناختی و…- را شامل شود، مسائل را شامل شود و حتی روش را هم در بر گیرد. ممکنست کسی که در فلسفه دین اسلامی کار می کند روش تحلیلی را نپذیرد و مثلاً مبتنی بر روش برهان سینوی بحث کند.
منبع: جاویدانی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب