یاداشت یازدهم

جریان شناسی سیاسی اجتماعی عاشورا

جریان شناسی سیاسی اجتماعی عاشورا

به گزارش جاویدانی سه عامل بی وفایی، قداست زدایی و دنیاگرایی در جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص) سبب شد جامعه از خاندان پیامبر(ص) دور كرده و مدینه فاضله ای كه پیامبر(ص) در مدت ۲۳ سال زحمت تشكیل آنرا كشیده بود به جامعه جاهلی تبدیل كنند. دنیاگرایی سبب بی وفایی و قداست زدایی از ائمه و خاندان پیامبر(ص) شد در نهایت عوامل فوق دست به دست هم داده تا امامان معصوم كه مسئولیت راهبری جامعه اسلامی را داشتند به مذبح رفته و یا با مسموم ساختن ایشان، جامعه اسلامی را از وجود ایشان محروم سازند.


حجت الاسلام والمسلمین سیدابراهیم معصومی ـ استاد دانشگاه و دبیر علمی گروه مطالعات راهبردی مجمع جهانی خاندان (ع) ـ در یادداشتی كه در اختیار ایسنا قرار داده است، به جریان سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین(ع) و علت وقوع عاشورا به صورت سلسه وار پرداخته است.
در بخش یازدهم و پاپانی این یادداشت آمده است:
ره آورد سخن در علل وقوع عاشورا
تاریخ بشریت در درون خود شاهد وقایع تلخ و شیرینی بوده است؛ بعثت انبیا را می توان یكی از وقایع شیرین آن نام برد. گرچه بعثت انبیا برای بعضی از خواص اهل باطل جزو تلخی ها به حساب می آمد بنابراین همیشه تقابلی میان خیر و شر وجود داشت.
نمرود در مقابل ابراهیم، فرعون در مقابل حضرت موسی(ع)، ابوسفیان در مقابل پیامبر اسلام(ص) و یزید در مقابل امام حسین(ع) قرار داشتند، قطب خوبی كه دغدغه هدایت و راهبری انسان ها به سمت خدا را داشتند در مقابل قطب منفی كه هدایت انسان ها به سمت شیطان را به عهده داشتند.
بنابراین تقابل سختی میان دو قطب منفی و مثبت اتفاق می افتاد كه می توان از كشته شدن حضرت یحیی، مصلوب شدن عیسی(ع)، در آتش انداختن ابراهیم(ع) و شهادت امام حسین (ع) نام برد؛ كه نمونه بزرگی از تقابل خیر و شر در طول تاریخ است. در این میان افراد جامعه به سه نوع؛ طرفدار حق، طرفدار باطل و خاكستری تقسیم می شوند.
این سه طیف در جامعه معمولا ذیل خواص حق و باطل تعریف می شوند در جامعه اسلامی هم كه طرفدار حق است، خواص مدافع حق بعنوان شخصیت های بارز جامعه قرار می گیرند. با این وجود برخی مواقع به علل مختلفی در پشتیبانی از حق كوتاهی كرده و سبب می شوند باطل بر جامعه سیطره پیدا كند.
نمونه بارز این را می توان در زمان امام علی(ع)، امام حسن(ع) و به خصوص در زمان امام حسین(ع) در جامعه اسلامی مشاهده كرد. خواص طرفدار حق در این سه دوره نتوانستند پرونده خوبی از خود به جای بگذارند در بررسی تاریخی در جامعه شناسی شیعیان كوفه كه امام علی(ع) حدود پنج سال پایتخت خود قرار داده بود.
به این نتیجه می توان رسید كه عوام و خواص جامعه كوفه مردمانی كاملا دنیاگرا و رفاه طلب هستند و در سه برهه تاریخی خاص در تشخیص حق از باطل و انتخاب درست در راه ولایت گرفتار اشتباه شده و نتوانستند از حق حمایت كنند كه منجر به فجیع ترین واقعه تاریخی در نوع خود شد.
در رفتارشناسی اهل كوفه می توان به ابعاد شخصیتی آنها پی برد رفتارها و اخلاقیاتی مانند: نیرنگ و بی وفایی، قداست زدایی و فروختن دین به دنیا در نوع بینش و عملكرد آنان قابل مشاهده می باشد و سه امام هم در مواجهه با مردم كوفه به آن اشاره دارند.
یكی از خصوصیت های بارز مردم كوفه حیله گری و بی وفایی آنان است كه در تاریخ هم این اخلاق آنها ضرب المثل بین سایر ملل قرار گرفته است. "أغدر من كوفی و الكوفی لا یوفی" این ضرب المثل نشانگر بی وفایی و اهل حیله بودن آنها را بیان می كند یا در جنگ صفین امام علی(ع) وقتی مردم كوفه را به جنگ در مقابل معاویه فرا می خواند اما جز اندكی از مردم كوفه، سایرین ایشان را اجابت نمی كنند.
بنابراین امام(ع) در مقابل آنها می گوید: " لوددت أنی لم أركم و لم أعرفكم؛ دوست داشتم كه شما را ندیده بودم و نشناخته بودم." به دنبال این حرف امام، آنها اعلام آمادگی كردند ولی باز بیشتر از سیصد نفر امام علی(ع) را اجابت نكردند. در نهایت امام علی(ع) از دست كوفیان به ستوه آمده و فرمودند: المغرور و الله غررتموه؛ به خدا قسم فریب خورده كسی است كه شما او را فریب دهید. بی وفایی اهل كوفه پس از امام علی(ع) هم ادامه داشت و در زمان امام حسن(ع) در جنگ با معاویه هم صورت گرفت و یكی بعد از دیگری سرداران سپاه ایشان به معاویه پیوستند و امام را در مدائن تنها گذاشته و به خیمه امام(ع) حمله كردند.
۱۰ سال بعد از شهادت امام حسن (ع) وقتی معاویه از دنیا رفت مردم كوفه پایه های حكومت امویان را متزلزل دیدند؛ بنابراین به امام حسین(ع) نامه های فراوان نوشتند و ایشان را به كوفه دعوت نمودند. امام حسین(ع) وقتی با بزرگان جامعه اسلامی در مكه درباره كوفیان مشورت كرد همه امام(ع) را برای رفتن به كوفه بر حذر داشتند و جریان امام علی(ع) و امام حسن(ع) را یادآور شدند.
اما چون تعداد كثیری از مردم كوفه به امام(ع) نامه نوشته بودند بنابراین حجت بر امام حسین(ع) تمام شده بود و امام به سمت كوفه رهسپار شد. اما وقتی عبید الله به كوفه آمد تمامی كسانی كه به امام(ع) نامه نوشته بودند در مقابل امام صف آرایی كرده و به مقاتله با ایشان پرداختند. بنابراین امام(ع) در كربلا در مقابل ایشان خطبه می خواند و می فرماید: أهؤلاء تعضدون، وعنا تتخاذلون، أجَلْ والله غدرٌ فیكم قدیم، وشجت ضد أُصولكم، وتأزرت فروعكم، فكنتم أخبث ثمر شجٍ للناظر، وأكلة للغاصب. ألا وإنّ الدعی بن الدعی ـ یعنی ابن زیاد ـ قدْ ركز بین اثنتین، بین السلة والذلّة، وهیهات منّا الذلّة، یأبی الله لنا ذلك ورسوله والمؤمنون، وحُجور طابت وحجور طهرت، وأُنوف حمیة، ونفوس أبیة، من أن نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الكرام، ألا وإنّی زاحف بهذه الأسرة علی قلّة العدد وخذلان الناصر.
همینطور حضرت زینب(س) در كوفه خطاب به مردم می گوید: ای مردم كوفه، ای مردمان حیله گر و خیانت كار! گریه می كنید؟ اشك چشمانتان خشك نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا كه كار شما مانند آن زنی است كه رشته‌ی خویش را بعد از محكم یافتن، یكی یكی از هم می گسست، شما هم سوگندهای خویش را در بین خویش، وسیله‌ی فریب و تقلب ساخته اید. آیا در بین شما جز وقاحت و رسوایی، سینه های آكنده از كینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی كنیزكان و ذلت و حقارت در مقابل دشمنان چیز دیگری نیزیافت می شود؟ یا همچون سبزه هایی هستید كه ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازه‌ی دفن شده ای كه روی قبرش را با نقره تزیین كرده باشند؟ چه بد توشه ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه ای كه همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود. گریه می كنید؟ زار می زنید؟ آری به خدا سوگند كه باید گریه كنید، پس بسیار بگریید و كمتر بخندید. چون كه دامان خویش را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید كه ننگ و پلیدی آنرا از دامان خود تا ابد نتوانید شست و چگونه می توانید ننگ حاصل از كشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟ كسی كه پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشكسالی بود. چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. كه تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان شده است، خویش را به خشم خدا گرفتار كرده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است. وای بر شما ای مردم كوفه! آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به كوچه و بازار كشانده اید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟! و چه حرمتی از او شكسته اید؟! شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشكار به انجام رسانید؛ جنایتی كه سرآغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریك و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر كرده است. آیا از اینكه آسمان خون باریده تعجب می كنید؟ در حالیكه عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خواركننده تر است و در آن روز كسی به یاری شما نخواهد آمد. پس مهلت هایی كه خدای متعال به شما می دهد باعث خوشی شما نشود، چون كه خدا در عذاب كردن بندگان خود شتاب نمی كند، چون ترسی از پایمال شدن خون و از دست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا كه خدای شما همیشه در كمین است. در نتیجه به روایت تاریخ و كلام معصومین اهل كوفه نشانه بارز و كاملی از مكرو بی وفایی هستند.
رفتارشناسی دیگر اهل كوفه را می توان در قداست زدایی و حریم شكنی خاندان پیامبر(ص) جستجو كرد همه صحابه می دانستند كه اهل بیت(ع) در زمان پیامبر(ص) از چه جایگاهی برخوردار می باشند. اما پس از ایشان نخستین قداست زدایی را در سقیفه رقم زدند و خلافت را از معدن و محل اصلی آن جدا كرده و به غیر اهل آن واگذار كردند.
در ادامه آتش زدن درب خانه دختر پیامبر(ص)، غصب فدك و به شهادت رساندن فاطمه زهرا(س)، شرب خمر در نماز توسط والی كوفه، بدعت در دین پیامبر(ص) همچون مصداق بارز حریم شكنی پس از پیامبر(ص) بود.
در دوره امام حسن(ع) این قداست زدایی و حرمت شكنی ادامه داشته تا جایی كه به ایشان لقب مذل المومنین را داده بودند این حریم شكنی همچنان در زمان امام حسین(ع) به خصوص در جریان كربلا ادامه دارد كه با كشتن امام حسین(ع) وارد فصل جدیدی از حریم شكنی به خاندان پیامبر(ص) و حرم پاك ایشان می شود.
با شهادت امام حسین(ع) خاندان پیامبر(ص) را به اسارت می برند در در بازار كوفه و شام بعنوان خارجی می گردانند و آنها را به مجلس بزم و شراب می برند و قداست آنها را زیر پا می گذارند.
در رفتارشناسی دیگر مردم كوفه كه دو مورد قیبلی متأثر از این مورد است دنیاگرایی و دنیاطلبی مردم كوفه همچنان كه قبلا ذكر شد بر مبنای سیستم اقتصادی پس از پیامبر(ص) بزرگان و صحابه جزو متمولین جامعه شده و رفته رفته شیرینی ثروت و قدرت در آنها اثر گذاشته و در مواجهه حق و باطل پاهایشان سست شده و در مقابل باطل سكوت كردند و حق را به مذبح بردند.
در روایات معصومین دنیاگرایی عافت تمامی بدبختی ها و گناه ها ذكر شده است همان چیزی كه اهل كوفه و حتی جامعه اسلامی گرفتار آن شده بودند و امویان هم از این نقطه ضعف دنیاگرایی مسلمانان ضعیف النفس بهره برده و توانستند جلوی حق را بگیرند و حكومت جاهلی را از دل جامعه اسلامی به وجود بیاوردند، همچنانكه امام حسین(ع) در روز عاشورا به اهل كوفه فرموند: می دانید چرا جلوی امام بر حق ایستادید چون لقمه های حرام در شكم های شما جمع شده است و.... اینها نشانگر آن است كه اگر انسان دنبال دنیاطلبی باشد و هدف آن به جای رسیدن به خدا و وسیله قرار دادن دنیا برای رسیدن به خدا باشد. دنیا را هدف قرار دهد سرنوشتی مانند عمربن سعد كه در آرزوی حكومت ری بود نصیبش خواهد شد.
خلاصه سخن اینكه: سه عامل بی وفایی، قداست زدایی و دنیا گرایی در جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص) سبب شد جامعه اسلامی از خاندان پیامبر(ص) دور كرده و مدینه فاضله ای كه پیامبر(ص) در مدت ۲۳ سال زحمت تشكیل آنرا كشیده بود به جامعه جاهلی تبدیل كنند.
دنیاگرایی سبب بی وفایی و قداست زدایی از ائمه و خاندان پیامبر(ص) شد در نهایت عوامل فوق دست به دست هم داده تا امامان معصوم كه مسئولیت راهبری جامعه اسلامی را داشتند به مذبح رفته و یا با مسموم ساختن ایشان، جامعه اسلامی از وجود ایشان محروم سازند.



5.0 / 5
4092
1398/06/25
13:37:20
تگهای خبر: بازار , دانشگاه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۱
جاویدانی