نگاهی دیگر به هنرمند رنج کشیده !

نگاهی دیگر به هنرمند رنج کشیده !

جاویدانی: «دردت را به هنر تبدیل کن»؛ این جمله ای است که بارها شنیده ایم. بررسی مجموعه ای از مقالات و گزارش های رسانه ها یا حتی موضوعات برخی کتاب ها نشان میدهد که «رنج» بعنوان عاملی برای تبدیل شدن هنرمندان به اسطوره تصویر شده؛ چنان که واقعیت های دیگر را پشت این «تصویر افسانه ای» پنهان کرده است.


به گزارش جاویدانی به نقل از ایسنا، اما این باور با وجود داشتن طرفداران زیاد، با پرسش هایی به چالش کشیده شده است.
هنر پدیدآمده از رنج؛ باوری صدمه زا
«کار-گُم» و «جان ویلسون» در مقاله ای با عنوان «تروما و خلاقیت» این پرسش را مطرح می کنند که آیا واقعا لازم است رنج بکشیم تا به عمیق ترین سرچشمه های آفرینش دست پیدا کنیم؟
افسانه اینکه «هنر بزرگ از دل رنج بیرون می آید» باوری صدمه زاست؛ باوری که از کتاب هایی که دوست داریم تا موسیقی هایی که در نوجوانی به آنها دل می بندیم، تقویت می شود.
ما با شنیدن این که «عشق درد دارد» بزرگ می شویم، نمایش نامه هایی می خوانیم که خودکشی «دو عاشق بداقبال» را رمانتیزه می کنند، «کلوب ۲۷ ساله ها» را که خیلی زود مردند اسطوره می نماییم و هنرمندان نابغه ای را می ستاییم که شاهکار ساختند و بعد به زندگی خود پایان دادند. تعجبی ندارد که کلیشه «هنرمند رنج دیده» این قدر در ذهن ما ریشه دوانده است.
خلاقیتی که درمان رنج است؛ نه محصول رنج
در این مقاله ضمن اشاره به پژوهش هایی که نشان می دهند بیماریهای روانی به طور معمول مانع خلاقیت فرد می شوند نه تقویت کننده آن، آمده است که باآنکه مؤسسه کارولینسکا (۲۰۱۳) دریافت که نویسندگان احتمال بیشتری برای مبتلا شدن به اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، افسردگی، سوءمصرف مواد و خودکشی دارند، اما این همبستگی به معنای علیت نیست.
خیلی از اشخاصی که گرفتار بیماریهای روانی هستند، بوسیله «ابراز وجود خلاقانه» تسکین می یابند. شاید دلیل اینکه تعداد زیادی هنرمند با بیماریهای روانی دیده می شود، این باشد که کارهای خلاقانه ماهیتی درمانی دارند.
«سرایت اجتماعی»؛ زمینه ساز جلوه ای زیبا از بیماری روانی
تاریخ سرشار از نابغه هایی است که سال ها رنج کشیده اند. لیست آنها آن قدر طولانی است که «رنج» را به عنصری ضروری در خلق هنر تبدیل نموده است.
«هنرمند شکنجه دیده» کلیشه ای است که هنوز هم به موسیقی دانان مشهوری مانند «امی واینهاوس» و «کرت کوبین» نسبت می دهیم. اما رنج چندان یک لزوم هنری نیست؛ بلکه بیشتر نتیجه نوعی «سرایت» است؛ اصطلاحی برای بسط یک ایده یا رفتار صدمه زا.
«سرایت اجتماعی» به این اشاره دارد که چطور ایده ها، احساسات و رفتارها از فردی به فرد دیگر منتقل می گردند. در زمینه «هنرمند رنج کشیده»، این سرایت سبب می شود بیماری روانی رشد کند، زیبا جلوه داده شود، تحسین شود و حتی به نام هنر تشویق شود.
هنرمندان بعد از «رنج» خلق می کنند
در این مقاله همینطور ضمن اشاره به اینکه آشفتگی روانی می تواند اثر بیدارکننده ای بر خلاقیت داشته باشد، آمده است که موسیقی دان ها و نویسندگان گاهی می بینند وقتی زندگی شان راحت و باثبات است، الهام شان کم رنگ می شود و دوره ای از تلاطم مانند جدایی، بیماری یا افسردگی می تواند باردیگر خلاقیت را در آنان فعال کند.
«توبی زاسنر»، روان شناس، نمونه هایی از هنرمندانی مانند «میکل آنژ، مونه، ماتیس و فریدا کالو» را نام می برد که با وجود بیماری شدید، خلاقیت شان بالا رفته است.
زاسنر دوره بیماری را نوعی «آشوب خلاق» می داند که می تواند آستانه ورود به مرحله ای تازه از «خلاقیت افزوده» یا متفاوت باشد. بیماری تعادل روانی را مختل می کند، عادت های قدیمی را می شکند و هنرمند را ملزم به خلق راهبردهای تازه می کند.
این شواهد نشان میدهد که افسانه «هنرمند رنج کشیده» تا حدی ریشه در حقیقت دارد. هنرمندان به طور معمول کسانی نیستند که همیشه باثبات و خشنود بوده اند. احتمالا در مقطعی دوره هایی از رنج شدید روانی یا جسمانی را پشت سر گذاشته اند اما این افسانه گمراه کننده هم هست؛ چونکه به طور معمول هنرمندان، آثار بزرگ خویش را در میانه رنج نمی آفرینند، بلکه بعد از آن خلق می کنند؛ یعنی زمانیکه از دل رنج عبور کرده و به رشد و یکپارچگی رسیده اند.
بیماری ون گوگ بازدارنده بود؛ نه الهام بخش
نمایشگاهی در موزه «ونسان ون گوگ» در آمستردام هلند آن چه را «افسانه ای رمانتیک» در رابطه با این نقاش هلندی دانسته می شود زیر سؤال برده و این استدلال را پیش می کشد که بیماری ون گوگ نه الهام بخش، بلکه مانعی در مقابل هنر او بوده است.
این بیماری او را برای دوره های طولانی از کار بازمی داشت و او با تلاشی قهرمانانه مقاومت می کرد تا بتواند تعدادی از قدرتمندترین آثار تاریخ هنر را خلق کند.
بر طبق این گزارش که نشریه گاردین آنرا منتشر نموده، در واقع نقاشی برای او کاری منظم، مهارشده و پیوسته بود؛ تلاشی برای حفظ عقل و سلامت روانی اش.
کوبین پیش از خودکشی، برونشیت داشت
در ۵ آوریل ۱۹۹۴، کرت کوبین خواننده گروه نیروانا، به زندگی خود تمام کرد.
«مت هیگ»، نویسنده و روزنامه نگار، در روزنامه تلگراف نوشته است که به یاد می آورد وقتی نوجوان بوده، خبر مرگ کوبین چقدر تعجب آور بوده است.
او بیان می کند: «ستاره های راک مشکل داشتند؛ جوان می مردند؛ اغلب با دستان خودشان. فکر می کردم این مورد جالب است؛ تراژیک؟ بله، اما آن تراژدی را واقعا حس نمی کردم. وقتی ۱۸ سالم بود هیچ درکی از عمق رنجی که کوبین برای رسیدن به آن پایان، تجربه کرده بود نداشتم، فقط اسطوره را پذیرفته بودم: هنرمند رنج کشیده ای که برای این دنیا زیادی پاک است.»
وقتی افسردگی و اضطراب، ناگهان زندگی ام را تحت تاثیر قرار داد و برای چند سال کاملا از مسیر خارج شدم، فهمیدم هیچ چیز «باکلاسی» در بیماری روانی وجود ندارد؛ بیماری روانی دقیقا به اندازه بیماری جسمی غیررمانتیک است.»
مت هیگ در ادامه یادداشتش اشاره می کند که کوبین پیش از خودکشی، به علت برونشیت در بیمارستان بستری شده بود. او می گوید حتی اگر ده ها ستاره راک هم به برونشیت مبتلا شوند، این بیماری همچنان در تصور عمومی، «بی کلاس» باقی می ماند؛ بیماری ای که بر خلاف افسانه های پیرامون چهره های تراژیک، جلوه رمانتیکی ندارد.
در نهایت باید توجه داشت که «رنج» مفهومی کلی است که برای هرکس متفاوت عمل می کند. نوع رنج هر فرد متفاوت می باشد و نمی توان «رنج هنرمندان» را در دسته ای جداگانه قرار داد یا هر هنرمندی را در این دسته یکسان سازی کرد؛ بلکه این مورد نیازمند تفکر و نقد است. این مساله به ویژه برای هنرمندانی اهمیت دارد که نورسیده این حوزه شده اند؛ چونکه ممکنست این تعریف مجدد رسانه ای برای آنها شبهه ایجاد و آنها را از حقیقت دور کند.
بطور خلاصه بیماری ون گوگ بازدارنده بود؛ نه الهام بخش نمایشگاهی در موزه ونسان ون گوگ در آمستردام هلند آنچه را افسانه ای رمانتیک در ارتباط با این نقاش هلندی دانسته می شود زیر سؤال برده و این استدلال را پیش می کشد که بیماری ون گوگ نه الهام بخش، بلکه مانعی در مقابل هنر او بوده است. مت هیگ، نویسنده و روزنامه نگار، در روزنامه تلگراف نوشته است که به یاد می آورد وقتی نوجوان بوده، خبر مرگ کوبین چقدر حیرت انگیز بوده است. نوع رنج هر فرد متفاوت می باشد و نمی توان رنج هنرمندان را در دسته ای جداگانه قرار داد یا هر هنرمندی را در این دسته یکسان سازی کرد؛ بلکه این مورد نیازمند تفکر و نقد است.


منبع:

0.0 / 5
8
1404/09/26
09:57:59
تگهای خبر: زندگی , سلامت , قدیمی , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۵
دیدنیهای جاویدانی

چالشیهای جاویدانی

تازه های جاویدانی

جاویدانی